جدول جو
جدول جو

معنی محمدبیک - جستجوی لغت در جدول جو

محمدبیک
(مُ حَمْ مَ تَ بَ)
دهی است از دهستان راهجرد بخش دستجرد از توابع قم با 156 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ مَ بَ)
ابن علاءالدوله ذوالقدر که از جانب پدر با برادر مهتر خویش کورشرخ (؟). بسرداری سپاهی که بخونخواهی ساروقبیلان بحرب محمدبیک استاجلو مأمور گردید و در ظاهر قلعه آمد جنگی سخت بوقوع پیوست و هر دو برادر کشته شدند. رجوع بحبط ج 2 ص 348 شود
دنبلی، عم شهبازخان که از طرف کریمخان زند برتبۀ ایلبگی گری فرقۀ دمل نائل گردید. رجوع به مجمل التواریخ ابوالحسن گلستانه ص 266 و 268 شود
صوفی اغلی. از امرای ظهیرالسلطنه محمد بابر میرزا معاصر شاه اسماعیل صفوی. رجوع بحبط ج 2 ص 360 و 362 شود
یکی از متأخرین شعرای ایران از مردم اصفهان. او بهندوستان رحلت کردو پس از چند سال که در بنگاله اقامت گزید بشاهجهان آباد رفت و بخدمت شاه جهان پیوست و این بیت از اوست:
از جنبش نسیم سحرگاه لاله ها
بر یکدگر زدند چو مستان پیاله ها.
(قاموس الاعلام)
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ بَ)
دهی است در سه فرسنگی میانۀ جنوب و مغرب سروستان
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ بَ)
آقایف. ادیب و نویسندۀ مشهور از مردم قفقاز ساکن بادکوبه. وی مقدمات علوم را در روسیه بخواند و سپس بپاریس شد و در آنجا بتکمیل علوم وقت پرداخت و اگر در حافظۀ من خللی نباشد چنانکه او خود نقل کرد از طرف دارمستتر یا کس دیگر در تعطیل تابستانی مأمور شده است که ببرلین رفته و نسخۀ منحصر نامۀ تنسر را که در کتابخانه برلن بوده و اجاۀ استکتاب آنرا بکسی نمیداده اند، سطر سطر حفظ کرده در خارج کتابخانه استنساخ کند و بدین ترتیب همه کتاب را نوشته و بپاریس برده است. وی از یکچشم نابینا و جهوری الصوت و بزرگ جثه و قوی بنیه و گندم گون بود و آثار جدری بر چهره داشت و یکی از فعالترین طرفداران پان تورکیزم بود. وی در دورۀ چارها (تزاری) در بادکوبه روزنامۀ یومیۀ بزرگی بنام ارشاد بزبان ترکی داشت و هر صبح جمعه ضمیمه ای از آن در صفحۀ بزرگ دو رو به فارسی منتشر میشد و ضمیمۀ فارسی را مرحوم ادیب الممالک فراهانی مینوشت و این بزرگترین و محبوبترین روزنامه های قفقاز بزمان او بود وآنگاه که در روسیه مردم طلب دوما میکردند وی یکی ازلیدرهای بزرگ این نهضت بود و پس از بسته شدن دومای اوّل وی به استامبول گریخت و من در آنوقت در استامبول بودم و او در کمال فقر و تنگدستی میزیست و ترکان عثمانی با آنکه او سالها از پان تورکیزم در روزنامۀ مشهور خود دفاع کرده بود اصلا اعتنائی بدو نکردند و من چون سابقۀ آشنائی با او داشتم وی را در انجمن سعادت که در آن وقت یعنی سال کودتای محمدعلی شاه در استامبول دایر شد معرفی کردم و چهل لیرۀ عثمانی در ماه از صندوق انجمن برای او وظیفه مقرر شد و تا من در اسلامبول بودم آن وظیفه بدو میدادند و پس از بازگشت من به ایران شنیدم که او در فرقۀ ژون ترک منزلت و مقامی رفیع یافته است چنانکه نظر او در تعیین وزرا و کابینه ها مؤثر بوده است و ندانم در چه سال وفات کرد
لغت نامه دهخدا
(مُ)
کلمه ای است که در اقبال و بخت یاری کسی گویند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ دی یِ)
دهی است از دهستان فراهان پائین بخش فرمهین شهرستان اراک، واقع در 28هزارگزی جنوب فرمهین و 3هزارگزی راه عمومی ساروق، با 115 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ دی یَ)
طرفداران امامت محمد بن امام علی هادی ومعتقدین به غیبت او. (خاندان نوبختی ص 109 و 263)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ دی یَ)
از غلاه شیعه منتظر رجعت محمد بن عبدالله بن حسن بن امام حسن. این فرقه میگفتند که امام محمدباقر جانشینی خود را به ابومنصور واگذاشته و این مقام بعد از ابومنصور به آل علی برمیگردد و انتظار رجعت محمد بن عبدالله بن حسن را به عنوان قائم میکشیدند و از فروع مغیریه بودند. (مقالات اشعری صص 24-25 و انساب سمعانی و الفرق بین الفرق صص 42- 43 و ص 232) (خاندان نوبختی ص 263)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ)
دهی است از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان، واقع در 40هزارگزی باختر نجف آباد و 4هزارگزی حومه نجف آباد به دامنه، با 589 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(نَ مُ حَمْ مَ بَ)
از سرداران شاه اسماعیل اول صفوی است. هنگامیکه شاه اسماعیل برای دفع ازبکان از سرخس بسوی مرو میرفت این دانه محمد را با فوجی لشکر بعنوان طلایه از پیش بفرستاد اما دانه محمد در نواحی قریۀ طاهرآباد با طلایۀ محمدخان شیبانی برخوردو بزخم تیر کشته شد. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 508)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ بَ)
حاکم قم بروزگار الوند میرزا و سلطان مرادمیرزا. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 445 و 446)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ بَ)
مرکز دهستان کلاته چنار بخش نوخندان شهرستان دره گز. دارای 488 تن سکنه. آب آن از چشمه سار و قنات تأمین می شود. صنایع دستی آن قالیچه بافی و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
باور داران رهنمودی محمد بن امام علی الهادی، گروهی که محمد (ص) را خدا می دانستند، گروهی که باز گشت محمد بن عبدالله حسن بن امام حسن (ع) را می بیوسیدند (فضل بن شادان نیشابوری)
فرهنگ لغت هوشیار
گل محمدی: گل گلاب از گیاهان واحد وزن قدیم معمول در اصفهان مساوی یک ری و نیم. منسوب به محمد (مطلقا)، منسوب به محمد ص بن عبدالله پیغمبر اسلام
فرهنگ لغت هوشیار