مکنی به ابوالفتح یا ابوالمظفر، ناصر بن ابی المکارم عبدالسید بن علی المطرزی الخوارزمی متولد رجب سال 538 هجری قمری در جرجانیۀ خوارزم و متوفی در همین شهر در روز سه شنبه 21 جمادی الاولی 616. مطرزی در سال 597 در راه زیارت مکه به بغداد آمده در 601 نیز در این شهر بوده و در آنجا حوزۀ درس تشکیل داد و احتمالاً کتاب المعرب خود را در همین شهر بنا بدرخواست هواداران خود در سال 598 مرتب کرده به نام المغرب فی ترتیب المعرب و در اختیار جویندگان قرار داده است. دوستداران او در سوگ وی بیش از سیصد مرثیه به فارسی و عربی سروده اند. مطرزی شاگرد ابوالمؤید الموفق بن احمد المکی، خطیب خوارزم است او راست: 1- ایضاح مقامات الحریری که کتابی است معروف در ادب عرب و در 536 تألیف شده است و نسخه ای از آن که مکتوب به خط مؤلف است در کتاب خانه خصوصی بارون رودلف ارلانژه، پدربارون لئو ارلانژه، در لندن موجود است. 2- الاقناع لماحوی تحت القناع که کتابی است ناشناخته در لغت عرب که قدیمی ترین نسخۀ آن در کتاب خانه اسکوریال اسپانیا است. 3- المصباح که کتاب مختصر و معروفی است در نحو زبان عربی و قدیمی ترین نسخۀ آن در کتاب خانه آکسفورد انگلستان است. 4- المغرب فی ترتیب المعرب که کتابی است معروف در تفسیر لغات مربوط به آئین حنفی و در 598 تألیف شده است. (یادداشت لغت نامه: از علی شریفیان رضوی نقل به اختصار). و رجوع به اعلام زرکلی شود
مکنی به ابوالفتح یا ابوالمظفر، ناصر بن ابی المکارم عبدالسید بن علی المطرزی الخوارزمی متولد رجب سال 538 هجری قمری در جرجانیۀ خوارزم و متوفی در همین شهر در روز سه شنبه 21 جمادی الاولی 616. مطرزی در سال 597 در راه زیارت مکه به بغداد آمده در 601 نیز در این شهر بوده و در آنجا حوزۀ درس تشکیل داد و احتمالاً کتاب المعرب خود را در همین شهر بنا بدرخواست هواداران خود در سال 598 مرتب کرده به نام المغرب فی ترتیب المعرب و در اختیار جویندگان قرار داده است. دوستداران او در سوگ وی بیش از سیصد مرثیه به فارسی و عربی سروده اند. مطرزی شاگرد ابوالمؤید الموفق بن احمد المکی، خطیب خوارزم است او راست: 1- ایضاح مقامات الحریری که کتابی است معروف در ادب عرب و در 536 تألیف شده است و نسخه ای از آن که مکتوب به خط مؤلف است در کتاب خانه خصوصی بارون رودلف ارلانژه، پدربارون لئو ارلانژه، در لندن موجود است. 2- الاقناع لماحوی تحت القناع که کتابی است ناشناخته در لغت عرب که قدیمی ترین نسخۀ آن در کتاب خانه اسکوریال اسپانیا است. 3- المصباح که کتاب مختصر و معروفی است در نحو زبان عربی و قدیمی ترین نسخۀ آن در کتاب خانه آکسفورد انگلستان است. 4- المغرب فی ترتیب المعرب که کتابی است معروف در تفسیر لغات مربوط به آئین حنفی و در 598 تألیف شده است. (یادداشت لغت نامه: از علی شریفیان رضوی نقل به اختصار). و رجوع به اعلام زرکلی شود
از شاعران ایران در دربار سلطان حسین بایقرا بوده است. این قطعه از اوست: بی رخت روز و شبم در الم و غم گذرد بی الم بر من مسکین نفسی کم گذرد. بی مه روی تو هر صبح سعادت که دمد به من غمزده همچون شب ماتم گذرد. (قاموس الاعلام ترکی) ازشاعران قرن نهم هجری عثمانی. (قاموس الاعلام ترکی)
از شاعران ایران در دربار سلطان حسین بایقرا بوده است. این قطعه از اوست: بی رخت روز و شبم در الم و غم گذرد بی الم بر من مسکین نفسی کم گذرد. بی مه روی تو هر صبح سعادت که دمد به من غمزده همچون شب ماتم گذرد. (قاموس الاعلام ترکی) ازشاعران قرن نهم هجری عثمانی. (قاموس الاعلام ترکی)
عمل محرم. حالت و چگونگی محرم. محرمیت. محرم بودن. صداقت و راستی. اعتماد برای نهفتن راز. (از ناظم الاطباء). رازداری. سرنگهداری: زید از سر محرمی و خاصی برده ز میان عمرو عاصی. نظامی (لیلی و مجنون، ملحقات ص 242). وحدت گزین و همدمی از دوستان مجوی تنهانشین و محرمی از دودمان مخواه. خاقانی. پس زبان محرمی خود دیگر است همدلی از همزبانی بهتر است. مولوی
عمل محرم. حالت و چگونگی محرم. محرمیت. محرم بودن. صداقت و راستی. اعتماد برای نهفتن راز. (از ناظم الاطباء). رازداری. سِرنگهداری: زید از سر محرمی و خاصی برده ز میان عمرو عاصی. نظامی (لیلی و مجنون، ملحقات ص 242). وحدت گزین و همدمی از دوستان مجوی تنهانشین و محرمی از دودمان مخواه. خاقانی. پس زبان محرمی خود دیگر است همدلی از همزبانی بهتر است. مولوی
گرد آورنده، گیرنده مزد، پناه دهنده، استوار کننده فراهم، پناه یافته، دریافت مزد گرفته، استوار درست فراهم آورده جمع کرده، پناه داده، بدست آورده، مسلم قطعی: وقوع این جرم محرز است. احراز کننده گرد آورنده، پناهگاه دهنده در حرز کننده، استوار کننده جمع محرزین. نگاه دارنده
گرد آورنده، گیرنده مزد، پناه دهنده، استوار کننده فراهم، پناه یافته، دریافت مزد گرفته، استوار درست فراهم آورده جمع کرده، پناه داده، بدست آورده، مسلم قطعی: وقوع این جرم محرز است. احراز کننده گرد آورنده، پناهگاه دهنده در حرز کننده، استوار کننده جمع محرزین. نگاه دارنده