- محجوبات
- جمع محجوبه، پردگیان
معنی محجوبات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع محبوبه، تازان دلداران ریکایان جمع محبوبه
فرآورده ها
درونمایه
پسندیدگی، دوستاکی
نوشتارها
دشواری ها، مشکلات، گرفتاری ها، پیشامدهای ناگوار
محذورات، دشواری ها، مشکلات، گرفتاری ها، پیشامدهای ناگوار
جمع متجنبه
جمع مجاوبت
جمع محاسبه، آسارگان آمارشان مارگان شمار گری ها جمع محاسبه و محاسبت. یا اداره محاسبات. اداره حسابداری
جمع محاربه، جنگ ها رزم ها جمع محاربه و محاربت
از ساخته های فارسی گویان دوست داشتنی بودن دوستاکی محبوب بودن مورد محبت بودن: ... در میان رفقا محبوبیتی داشت
جمع محاورت (محاوره)
جمع محموله، بارها جمع محموله (محمول) بار برداشته شده ها، بار ها
جمع محلوله، آبیدگان جمع محوله (محلول)
جمع محذوفه، کاستگان بریدگان جمع محذوفه
جمع محذوره، ترسناک ها پرهیز شدگان جنگ ها جمع محذوره (محذور) : دور شده ها: پرهیز شده ها، موانع، مشقات گرفتاریها: یکدیگر را در مهالک و محذورات معین و یاور بودند
جمع محدوده، دیوار بندان سامانداران مرزین ها جمع محدوده (محدود)
شرمگنانه با حجب و حیا: محجوبانه چنین گفت
جمع محتویه، فروستان جمع محتویه (محتوی)
جمع محتومه (محتوم)
از خود بیخود شده
جمع محفوظه (محفوظ) حفظ شده ها (زنان)، حفظ کرده ها بیاد داشته ها: اما بیشتر محفوظات استاد از گفتار متقدمان پارسی و تازی بود
جمع محظوره (محظور) : اگر همه در امور دولت محظورات لازم آمدی روز تفقدی هر روز هفته انعام و احسانی درباره ایشان بلاتوقف بظهر میاید
جمع محصوله، فرآورده ها میوکان جمع محصوله (محصول) غله و بار و حاصل کشتزارها و میوه جات
جمع محصوره، گرد گرفتگان ورتکان بن بست ها جمع محصوره
جمع محسوسه، سهشی ها سهشیان دشستگان مرغوا ها جمع محسوسه (محسوس) اموری که بحواس ظاهره ادراک شوند و آنها شامل پنج قسمند: مذوقات مشمومات ملموسات مبصرات مسموعات: و نیز همه حسها محسوسات خود را باز یک حس عام مرهمه را دهند یا نه
جمع مرجومه
جمع مرجوعه، برگشته ها پس فرستاده ها مولیدگان جمع مرجوعه (مرجوع)
جمع مرجوحه (مرجوح)
جمع مرعوبه
جمع مرطوبه، ترها ژفیدگان نمناکان جمع مرطوبه
جمع مرغوبه، آهوران پسندیدگان جمع مرغوبه
جمع مشروبه، نوشابه ها جمع مشروبه (مشروب) : نوشیدن مشروبات الکلی ممنوع است