جدول جو
جدول جو

معنی محتمد - جستجوی لغت در جدول جو

محتمد
(مُ تَ مِ)
سخت گرم: یوم محتمد، روز سخت گرم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از معتمد
تصویر معتمد
(پسرانه)
اعتماد کننده، نام یکی از خلفای عباسی که همزمان با لیث صفاری بوده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مستمد
تصویر مستمد
استمداد کننده، مددخواهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معتمد
تصویر معتمد
کسی یا چیزی که به آن اعتماد کنند، کسی که مورد اعتماد واقع گردیده و کاری به او سپرده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
امری که وقوع آن حدس زده شده باشد، دارای احتمال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محامد
تصویر محامد
محمدت، ستودن، ستایش، آنچه شخص را به آن بستایند، آنچه موجب ستودن شخص بشود، خصلت نیکو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محتشد
تصویر محتشد
آماده و مهیا، آنکه از بذل مال و یاری کردن دریغ نکند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
احتمال کرده شده، تحمل کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
آماده، بخشنده دست و دلباز آنکه در بذل مال و یاری دریغ نکند، آماده مهیا جمع محتشدین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محامد
تصویر محامد
جمع محمده، هو سرشست ها جمع محمدت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستمد
تصویر مستمد
یاری خواهنده استمداد کننده یاری خواهنده، جمع مستمدین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معتمد
تصویر معتمد
اعتماد کرده شده، امین، ثقه، استوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معتمد
تصویر معتمد
((مُ تَ مِ))
اعتمادکننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مستمد
تصویر مستمد
((مُ تَ مِ دّ))
یاری خواهنده، استمداد کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معتمد
تصویر معتمد
((مُ تَ مَ))
کسی که مورد اعتماد است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محتشد
تصویر محتشد
((مُ تَ ش))
آن که در بذل مال و یاری دریغ نکند، آماده، مهیا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محامد
تصویر محامد
((مَ مِ))
جمع محمده، کردارهایی که موجب ستایش شود، خصلت نیکو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
((مُ تَ مَ))
احتمال داشته شده، تحمل کرده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
شایمند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
Plausible, Presumptive, Probable, Likely
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
probable, plausible, présomptif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
가능성 있는 , 그럴듯한 , 추정되는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
muhtemel, olası, varsayılan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
mungkin, masuk akal, diduga
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
সম্ভাব্য , সম্ভাব্য , অনুমানযোগ্য , সম্ভাব্য
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
संभावना , संभाव्य , अनुमानित , संभावित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
probabile, plausibile, presuntivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
waarschijnlijk, aannemelijk, vermoedelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
probable, plausible, presuntivo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
ймовірний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
вероятный , правдоподобный , предполагаемый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
prawdopodobny, przypuszczalny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
wahrscheinlich, plausibel, vermutend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
provável, plausível, presumível
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از محتمل
تصویر محتمل
סביר , סביר , משוער
دیکشنری فارسی به عبری