- محتشم (پسرانه)
- دارای حشمت و شکوه، با حشمت
معنی محتشم - جستجوی لغت در جدول جو
- محتشم
- باحشمت، دارای شکوه، دارای خدم وحشم زیاد، کنایه از ثروتمند
- محتشم
- با حشمت، زبر دست و توانا و بزرگ
- محتشم ((مُ تَ شَ))
- توانا و بزرگ، دارای خدم و حشم بسیار، باشکوه و جلال
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث محتشم. مونث محتشم
ارجمند، گرامی، بزرگوار
حتمی، ثابت و استوار
کسی که در خواب جنب می شود
کسی که احترام او لازم است، قابل احترام، حرمت داشته
آماده و مهیا، آنکه از بذل مال و یاری کردن دریغ نکند
ننگ دارنده
خواب بیننده، خوابدیده، آنکه در خواب جماع میکند
حاکم و حکم کننده
آماده، بخشنده دست و دلباز آنکه در بذل مال و یاری دریغ نکند، آماده مهیا جمع محتشدین
میان بسته: مرد
حرمت داشته شده، با آبرو، با عزت
ثابت و استوار، فرموده شده
Polite
educado
höflich
grzeczny
вежливый
ввічливий
beleefd
educado
educato
विनम्र