- محترف
- صاحب حرفه، پیشه ور
معنی محترف - جستجوی لغت در جدول جو
- محترف
- پیشه ور پیشه گیرنده خداوند حرفه پیشه ور
- محترف ((مُ تَ رِ))
- پیشه ور، صنعتگر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
محترفه در فارسی مونث محترف - و پیشه وران خداوندان پیشه مونث محترف زنی که پیشه ور باشد، گروه پیشه وران: بعضی از صناع و محترفه که در ربقه اسار بر یکدیگر بخش کرده بودند... زنده رها نکردند
ارجمند، گرامی، بزرگوار
پراکیدن پریشیدن
اعتراف کننده، اقرار کننده
احتراز کننده، پرهیزکننده
کسی که احترام او لازم است، قابل احترام، حرمت داشته
بی بخت و روزی
حرمت داشته شده، با آبرو، با عزت
سوخته شده، آتش گرفته
پاسدار نگهبانی کننده پاس دارنده جمع محترسین
پرهیز کننده
کشتگر کشتکار کشتنده
آب برگیرنده: به مشت بمشت آب بر دارنده
آنکه اعتراف می کند
حراست شده، محفوظ
ویژگی ستاره ای که دچار احتراق شده، آتش گرفته، سوزان، شدید، سخت
Polite
educado
höflich
grzeczny
вежливый
ввічливий
beleefd
educado