جدول جو
جدول جو

معنی محبش - جستجوی لغت در جدول جو

محبش(مُ بِ)
زنی که بچۀ سیاه زاید. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
محبش(مُ حَبْ بِ)
گردکننده و فراهم آورنده. (ناظم الاطباء). گردآورنده برای کسی چیزی و کسب کننده. (از منتهی الارب). گردآورنده و کسب کننده. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از محبر
تصویر محبر
کسی که چیزی را نیکو و آراسته می کند، آنکه خط را زیبا می نویسد، آنکه سخن یا شعر را با کلمات زیبا می آراید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محبت
تصویر محبت
دوستی، میل طبع به سوی چیز لذت بخش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محبس
تصویر محبس
زندان، جایی که محکومان و تبهکاران را در آنجا نگه می دارند، محبس، بندیخانه
فرهنگ فارسی عمید
(مُ بِ شَ)
زنی که مانند حبشی بچۀ سیاه زاید. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تحبش
تصویر تحبش
گرد آمدن، تجمع قوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احبش
تصویر احبش
گروهی از سیاهان سیاوشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحبش
تصویر متحبش
گرد آینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محاش
تصویر محاش
کالا خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محبه
تصویر محبه
محبت در فارسی: دوستی دوشاکی مهر کاری همبراتی سنارش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محبل
تصویر محبل
بچه دان زن زمان آبستنی زن
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که در زندان می اندازد بند کننده، حبس کننده حبس کردن، بازداشت و بند کردن کسی را، زندان
فرهنگ لغت هوشیار
خوشنویس، سخن آرای نیکو نویسنده خط، آراینده سخن و شعر: و بعد چنین گوید محرر این تالیف و محبر این تصنیف. . ، جمع محبرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محبت
تصویر محبت
دوست داشتن، مهر، دوست داری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محبس
تصویر محبس
((مَ بَ))
زندان، جمع محابس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محبل
تصویر محبل
((مَ بَ))
هنگام باردار شدن، زمان آبستنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محبت
تصویر محبت
((مَ حَ بَّ))
مهربانی، لطف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محبر
تصویر محبر
((مُ حَ بِّ))
خوشنویس، آراینده سخن و شعر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محبس
تصویر محبس
زندان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محبت
تصویر محبت
Favor, Affection, Fondness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از محبت
تصویر محبت
affection, faveur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از محبت
تصویر محبت
חיבה , טובה , אהבה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از محبت
تصویر محبت
애정 , 호의 , 애정
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از محبت
تصویر محبت
kasih sayang, kebaikan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از محبت
تصویر محبت
स्नेह , कृपा , स्नेह
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از محبت
تصویر محبت
affetto, favore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از محبت
تصویر محبت
genegenheid, gunst
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از محبت
تصویر محبت
afecto, favor, cariño
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از محبت
تصویر محبت
прихильність , послуга , прихильність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از محبت
تصویر محبت
привязанность , услуга
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از محبت
تصویر محبت
uczucie, przysługa, przywiązanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از محبت
تصویر محبت
Zuneigung, Gefallen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از محبت
تصویر محبت
afeição, favor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از محبت
تصویر محبت
爱情 , 恩惠 , 喜爱
دیکشنری فارسی به چینی