حساب کننده و مرتب کننده حساب و مستوفی. (ناظم الاطباء). شمارگر. آمارگر. شمارگیر. آماره گیر. شماره گیر. حسابدار. آمارگیره. شمارکننده. شمارنده. حسیب. حاسب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). حساب کننده. (آنندراج) : چندانت بقا باد که آید عدد سال اندر قلم کاتب و در ذهن محاسب. سوزنی
حساب کننده و مرتب کننده حساب و مستوفی. (ناظم الاطباء). شمارگر. آمارگر. شمارگیر. آماره گیر. شماره گیر. حسابدار. آمارگیره. شمارکننده. شمارنده. حسیب. حاسب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). حساب کننده. (آنندراج) : چندانْت بقا باد که آید عدد سال اندر قلم کاتب و در ذهن محاسب. سوزنی
دولاب و چرخ کلان چاه. ج، محال، محاول. (منتهی الارب ذیل م ح ل، ح ول). منجنون یعنی چرخ بزرگ چاه. بکرۀ بزرگ. بکره. (یادداشت مرحوم دهخدا). چرخ دلو بزرگ. (منتهی الارب ذیل م ح ل) ، استخوان پشت مازه. (یادداشت مرحوم دهخدا) (منتهی الارب ذیل ح ول). مهرۀ پشت شتر. (منتهی الارب ذیل م ح ل). پشت مهره. (مهذب الاسماء). ج، محال. جج، محل. (منتهی الارب) ، حیله. (منتهی الارب ذیل ح ول). - لامحال ومحاله، چار و ناچار: رنج مبر تو که خود به خاک یکی روز بر تو کنندش بلامحال و محاله. ناصرخسرو. - لامحاله منه، نیست چاره ای از آن. (منتهی الارب). لابد و ناچار. (ناظم الاطباء) چوب که گلکاران بر آن قرار گیرند در وقت گلکاری. (منتهی الارب ذیل م ح ل)
دولاب و چرخ کلان چاه. ج، محال، محاول. (منتهی الارب ذیل م ح ل، ح ول). منجنون یعنی چرخ بزرگ چاه. بکرۀ بزرگ. بکره. (یادداشت مرحوم دهخدا). چرخ دلو بزرگ. (منتهی الارب ذیل م ح ل) ، استخوان پشت مازه. (یادداشت مرحوم دهخدا) (منتهی الارب ذیل ح ول). مهرۀ پشت شتر. (منتهی الارب ذیل م ح ل). پشت مهره. (مهذب الاسماء). ج، محال. جج، مُحُل. (منتهی الارب) ، حیله. (منتهی الارب ذیل ح ول). - لامحال ومحاله، چار و ناچار: رنج مبر تو که خود به خاک یکی روز بر تو کنندش بلامحال و محاله. ناصرخسرو. - لامحاله منه، نیست چاره ای از آن. (منتهی الارب). لابد و ناچار. (ناظم الاطباء) چوب که گلکاران بر آن قرار گیرند در وقت گلکاری. (منتهی الارب ذیل م ح ل)