جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با محاسب

محاسب

محاسب
حساب کننده و مرتب کننده حساب و مستوفی. (ناظم الاطباء). شمارگر. آمارگر. شمارگیر. آماره گیر. شماره گیر. حسابدار. آمارگیره. شمارکننده. شمارنده. حسیب. حاسب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). حساب کننده. (آنندراج) :
چندانْت بقا باد که آید عدد سال
اندر قلم کاتب و در ذهن محاسب.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

محاسب

محاسب
نعت مفعولی از حساب. حساب شمرده شده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

محارب

محارب
جنگ کننده، جنگجو، جنگنده
در فقه کسی که علیه حکومت اسلامی به جنگ برخاسته که واجب القتل است
محارب
فرهنگ فارسی عمید