خداوند اسب نیکورو. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). صاحب جواد یعنی اسب پیش تاز خوب. ج، مجاوید. (از اقرب الموارد) ، کسی که چیز نیکو و جید می آورد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). - شاعر مجید، اشعار نیکو گوینده. (منتهی الارب). شاعری که اشعار نیکو می گوید. (ناظم الاطباء). شاعران و نویسندگان را بر چهار طبقه تقسیم کنند: الف - مقل مجید، آن که کم گوید و نویسد ولی خوب گوید و نویسد. ب - مقل غیر مجید، آن که کم گوید و نویسد ولی بد گوید و نویسد. ج - مکثر مجید، آن که بسیار گوید و نویسد ولی خوب گوید و نویسد. د - مکثر غیر مجید، آنکه بسیار گوید و نویسد ولی بد گوید و نویسد. ، حتف مجید، مرگ حاضر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مرگ حاضر و نزدیک. (ناظم الاطباء)
خداوند اسب نیکورو. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). صاحب جواد یعنی اسب پیش تاز خوب. ج، مجاوید. (از اقرب الموارد) ، کسی که چیز نیکو و جید می آورد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). - شاعر مجید، اشعار نیکو گوینده. (منتهی الارب). شاعری که اشعار نیکو می گوید. (ناظم الاطباء). شاعران و نویسندگان را بر چهار طبقه تقسیم کنند: الف - مقل مجید، آن که کم گوید و نویسد ولی خوب گوید و نویسد. ب - مقل غیر مجید، آن که کم گوید و نویسد ولی بد گوید و نویسد. ج - مکثر مجید، آن که بسیار گوید و نویسد ولی خوب گوید و نویسد. د - مکثر غیر مجید، آنکه بسیار گوید و نویسد ولی بد گوید و نویسد. ، حتف مجید، مرگ حاضر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مرگ حاضر و نزدیک. (ناظم الاطباء)
شریف و بزرگوار و گرامی قدر و عالی مرتبت و بلندپایه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بزرگوار و گرامی. (غیاث). ج، امجاد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ذوالعرش المجید. (قرآن 15/85). این پرده گر نه عرش مجید است پس چرا ارواح قدس را قدم اندر میان اوست. خاقانی. ، جوانمرد و شریف کردار. (منتهی الارب) (آنندراج). جوانمرد و شریف و نیک کردار. (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد) ، لقبی است قرآن را. از صفات قرآن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : بل هو قرآن مجید. (قرآن 21/85) القرآن المجید. (قرآن 1/50). ما در محکم تنزیل قرآن مجید خواندیم و دانستیم... (کشف الاسرار ج 2 ص 529). حق جل ّ و علا در کتاب مجید از قطع رحم نهی کرده است. (گلستان). آیات کتاب مجید را عزّت و شرف بیش از آن است که چنین جایها روا باشد نوشتن. (گلستان)
شریف و بزرگوار و گرامی قدر و عالی مرتبت و بلندپایه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بزرگوار و گرامی. (غیاث). ج، امجاد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ذوالعرش المجید. (قرآن 15/85). این پرده گر نه عرش مجید است پس چرا ارواح قدس را قدم اندر میان اوست. خاقانی. ، جوانمرد و شریف کردار. (منتهی الارب) (آنندراج). جوانمرد و شریف و نیک کردار. (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد) ، لقبی است قرآن را. از صفات قرآن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : بل هو قرآن مجید. (قرآن 21/85) القرآن المجید. (قرآن 1/50). ما در محکم تنزیل قرآن مجید خواندیم و دانستیم... (کشف الاسرار ج 2 ص 529). حق جل ّ و علا در کتاب مجید از قطع رحم نهی کرده است. (گلستان). آیات کتاب مجید را عزّت و شرف بیش از آن است که چنین جایها روا باشد نوشتن. (گلستان)
نامی از نامهای خدای تعالی. یکی از اسماء صفات خدای تعالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از اسماء خدای تعالی است و به معنی آنکه در ذات و صفات خود عظیم و نسبت به بندگان بسیار خیر و احسان است. (از اقرب الموارد) : قالوا اتعجبین من امراﷲ رحمت اﷲ و برکاته علیکم اهل البیت انه حمید مجید. (قرآن 73/11). همینت بس از کردگار مجید که توفیق خیرت بود بر مزید. سعدی (بوستان)
نامی از نامهای خدای تعالی. یکی از اسماء صفات خدای تعالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از اسماء خدای تعالی است و به معنی آنکه در ذات و صفات خود عظیم و نسبت به بندگان بسیار خیر و احسان است. (از اقرب الموارد) : قالوا اتعجبین من امراﷲ رحمت ُاﷲ و برکاته علیکم اهل البیت انه حمید مجید. (قرآن 73/11). همینت بس از کردگار مجید که توفیق خیرت بود بر مزید. سعدی (بوستان)
بسودن. مالیدن. دست مالیدن. لمس کردن. برمجیدن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ضغوث، اشتر که کوهانش بمجند تا فربه است یا نه. (مهذب الاسماء، یادداشت ایضاً). المجس، آنجا که طبیب بمجد از دست. (محمود بن عمر، یادداشت ایضاً). النبض، آنجا که طبیب بمجد از دست. (مهذب الاسماء، یادداشت ایضاً) ، شستن و پاک کردن و پاکیزه کردن، بریان نمودن و برشته کردن، تیز و به شتاب رفتن، گرفتن و به زور گرفتن، کندن و از بیخ کندن، نشکنج گرفتن. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
بسودن. مالیدن. دست مالیدن. لمس کردن. برمجیدن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ضغوث، اشتر که کوهانش بمجند تا فربه است یا نه. (مهذب الاسماء، یادداشت ایضاً). المجس، آنجا که طبیب بمجد از دست. (محمود بن عمر، یادداشت ایضاً). النبض، آنجا که طبیب بمجد از دست. (مهذب الاسماء، یادداشت ایضاً) ، شستن و پاک کردن و پاکیزه کردن، بریان نمودن و برشته کردن، تیز و به شتاب رفتن، گرفتن و به زور گرفتن، کندن و از بیخ کندن، نشکنج گرفتن. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
نام سکه ای معادل پنج قران از نقره در عثمانی منسوب به سلطان عبدالمجید. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). قطعه ای از نقره و ارزش آن بیست قرش خالص است و به عبدالمجید از سلاطین عثمانی منسوب است و گویند: ’ریال مجیدی’. (از اقرب الموارد). مجیدی بر دو نوع است: مجیدی بزرگ و مجیدی کوچک و هر دو از سکه های نقرۀ رایج درترکیه و عراق است. مجیدی بزرگ به ارزش 80 قرش و مجیدی کوچک به ارزش 8 قرش رایج است. نصف مجیدی به ارزش 40 قرش و ربع مجیدی به ارزش 20 قرش نیز داشتند و مجیدی منسوب است به سلطان عبدالمجید (1823- 1861 میلادی) که به سال 1839 م عهده دار سلطنت گردید. (النقود العربیه ص 184). و رجوع به ص 79 و80 و 95 همین مأخذ شود
نام سکه ای معادل پنج قران از نقره در عثمانی منسوب به سلطان عبدالمجید. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). قطعه ای از نقره و ارزش آن بیست قرش خالص است و به عبدالمجید از سلاطین عثمانی منسوب است و گویند: ’ریال مجیدی’. (از اقرب الموارد). مجیدی بر دو نوع است: مجیدی بزرگ و مجیدی کوچک و هر دو از سکه های نقرۀ رایج درترکیه و عراق است. مجیدی بزرگ به ارزش 80 قرش و مجیدی کوچک به ارزش 8 قرش رایج است. نصف مجیدی به ارزش 40 قرش و ربع مجیدی به ارزش 20 قرش نیز داشتند و مجیدی منسوب است به سلطان عبدالمجید (1823- 1861 میلادی) که به سال 1839 م عهده دار سلطنت گردید. (النقود العربیه ص 184). و رجوع به ص 79 و80 و 95 همین مأخذ شود
بسودن دست مالیدن لمس کردن: المجس آنجا که طبیب بمجد از دست. (محمود بن عمر) النبض آنجا که طبیب بمجد از دست. (محمود ابن عمر) فرو کوبد او را دیو از مجیدن، (ترجمه تفسیر طبری 179: 1 ح بنقل از نسخه پاریس (پا) در ترجمه یتخبطه الشیطان من المس ولی باید دانست که در نسخ دیگر همان کتاب مس بمعنی دیوانگی آمده)
بسودن دست مالیدن لمس کردن: المجس آنجا که طبیب بمجد از دست. (محمود بن عمر) النبض آنجا که طبیب بمجد از دست. (محمود ابن عمر) فرو کوبد او را دیو از مجیدن، (ترجمه تفسیر طبری 179: 1 ح بنقل از نسخه پاریس (پا) در ترجمه یتخبطه الشیطان من المس ولی باید دانست که در نسخ دیگر همان کتاب مس بمعنی دیوانگی آمده)