جدول جو
جدول جو

معنی مجوار - جستجوی لغت در جدول جو

مجوار
چوب نیم خشک
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مسوار
تصویر مسوار
نوعی برنج که ترکیب مس، روی و قلع تهیه می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
همسایه، کسی که در محلی نزدیک مسکن کس دیگر اقامت اختیار کند و در آنجا به سر ببرد، آنکه یا آنچه در کنار چیز دیگر قرار دارد
کسی که برای به دست آوردن ثواب در یک مکان مقدس اقامت دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همجوار
تصویر همجوار
همسایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
همسایگی کننده، همجوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مروار
تصویر مروار
یکی از گونه های درخت بید که آنرا سرخ بید گویند
فرهنگ لغت هوشیار
مس مانند، فلزی مخلوط است. قسمت عمده آنرا مس تشکیل میدهد که با فلزی دیگر آمیخته. رنگ آن برنگ طلاست و کمتر زنگ آن برنگ طلاست وکمتر زنگ میزند و تیره میشود. در قدیم سماورهای عالی را از ورشو یا مسوار می ساختند: سماورهای مسوار را که کرایه کرده بودند آتش انداختند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغوار
تصویر مغوار
تازنده: مرد، تیزتک: اسپ سخت جنگجو و غارتگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منوار
تصویر منوار
شید افکن چراغ خیابان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
((مُ وِ))
همسایه، همجوار، در کنار دیگری، کسی که به قصد ثواب در کنار یک بنای مقدس اقامت می کند
فرهنگ فارسی معین
((مِ))
آلیاژ مس و روی با جلای زیاد و رنگ سرخ مایل به زرد که در قدیم برای ساختن سماور و ظرف های آشپزخانه به کار می رفت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مغوار
تصویر مغوار
((مِ))
سخت جنجگو و غارتگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهوار
تصویر مهوار
((مَ))
مانند ماه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
مجاورٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
Adjacent, Proximate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
adjacent, prochain
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
sąsiedni
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
bitişik, yakın
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
متصل , پڑوسی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
ติดกัน , ใกล้เคียง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
jirani, karibu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
隣接する , 隣接した
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
相邻的 , 近的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
סמוך
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
인접한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
berdekatan, terdekat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
angrenzend, benachbart
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
সন্নিহিত , নিকটবর্তী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
सन्निकट , पास
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
adiacente, prossimo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
adjacente, próximo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
adyacente, próximo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
aangrenzend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
суміжний , сусідній
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
прилегающий , соседний
دیکشنری فارسی به روسی