آن که بار کند بر ستور فوق طاقت او. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به اجهاد شود، آرزومند طعام. (آنندراج) (از منتهی الارب) ، احتیاط کننده در کار. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، رجل مجهد، صاحب ستور ناتوان از ماندگی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ازناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد) ، آزرده کننده و رنج رساننده، کسی که به سختی و شدت کاری را می کند، آغشته کننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، گدازنده، سپیدرو. (ناظم الاطباء) ، شتاب رونده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
آن که بار کند بر ستور فوق طاقت او. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به اجهاد شود، آرزومند طعام. (آنندراج) (از منتهی الارب) ، احتیاط کننده در کار. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، رجل مجهد، صاحب ستور ناتوان از ماندگی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ازناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد) ، آزرده کننده و رنج رساننده، کسی که به سختی و شدت کاری را می کند، آغشته کننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، گدازنده، سپیدرو. (ناظم الاطباء) ، شتاب رونده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
گسترانیده، آماده، پهن کرده شده، نیک گسترده، گسترانیده، آماده کرده مهیا (بدو معنی) : (... چه سزاوارتر کسی بمسرت و ارتیاح اوست که جانب او دوستان را ممهد باشد) (کلیله. مصحح مینوی. 182)
گسترانیده، آماده، پهن کرده شده، نیک گسترده، گسترانیده، آماده کرده مهیا (بدو معنی) : (... چه سزاوارتر کسی بمسرت و ارتیاح اوست که جانب او دوستان را ممهد باشد) (کلیله. مصحح مینوی. 182)
پیمانگاه، باز گشتگاه، نشستنگه، باشگاه محلی که در آن قراری گذاشته شده جای عهد بستن عهد گاه: (اگر چه در خدمت تو هیچ سابقه ای جز آنک در متعارف ارواح به معهد آفرینش رفتست... دیگر چیزی نداریم) (مرزبان نامه 1317 ص 295)، جای رجوع قوم محل بازگشت، محضر مردم مجلس، باشگاه، جمع معاهد
پیمانگاه، باز گشتگاه، نشستنگه، باشگاه محلی که در آن قراری گذاشته شده جای عهد بستن عهد گاه: (اگر چه در خدمت تو هیچ سابقه ای جز آنک در متعارف ارواح به معهد آفرینش رفتست... دیگر چیزی نداریم) (مرزبان نامه 1317 ص 295)، جای رجوع قوم محل بازگشت، محضر مردم مجلس، باشگاه، جمع معاهد