از ’ج ل ل’، صحیفۀ حکمت. (تعریفات جرجانی). کتاب حکمت و ادب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). صحیفه ای که در آن حکمت باشد. گویند: قراء مجله لقمان، یعنی صحیفۀ لقمان را خواند. و ابن الاعرابی گوید: ’از اعرابیی در حالی که کراسه ای در دست داشتم پرسیدم مجله چیست جواب داد همان که در دست توست’. و اصل معنی در این ماده، استداره و ارتفاع است. (از اقرب الموارد). مأخوذ از عبری ’مگلت’ (نام کتاب استر و مردخای تورات). کراسه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کراس و آن مأخوذ از ’مگلتو’ آرامی است. (از غرائب اللغه العربیه تألیف الاب رفائیل نخله الیسوعی). و رجوع به دو مادۀ بعد و حشوارش شود، هر چه باشد از کتاب بزرگ. ج، مجال ّ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
از ’ج ل ل’، صحیفۀ حکمت. (تعریفات جرجانی). کتاب حکمت و ادب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). صحیفه ای که در آن حکمت باشد. گویند: قراء مجله لقمان، یعنی صحیفۀ لقمان را خواند. و ابن الاعرابی گوید: ’از اعرابیی در حالی که کراسه ای در دست داشتم پرسیدم مجله چیست جواب داد همان که در دست توست’. و اصل معنی در این ماده، استداره و ارتفاع است. (از اقرب الموارد). مأخوذ از عبری ’مگلت’ (نام کتاب استر و مردخای تورات). کراسه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کراس و آن مأخوذ از ’مگلتو’ آرامی است. (از غرائب اللغه العربیه تألیف الاب رفائیل نخله الیسوعی). و رجوع به دو مادۀ بعد و حشوارش شود، هر چه باشد از کتاب بزرگ. ج، مَجال ّ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
آنچه که همچون کتاب و رساله ای از اخبار و موضوعات و مقالات مختلف هفته ای یا پانزده روزی یا ماهی و جز آن طبع کنند و انتشار دهند. ج، مجلات. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مادۀ قبل و بعد شود
آنچه که همچون کتاب و رساله ای از اخبار و موضوعات و مقالات مختلف هفته ای یا پانزده روزی یا ماهی و جز آن طبع کنند و انتشار دهند. ج، مجلات. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مادۀ قبل و بعد شود
نام عید یهودیان که روز چهاردهم از آذار منعقد می گردد وآن را ’بوری’ نیز می نامند. (از التفهیم ص 246). جهودان در عید بوری یا پوریم کتابی می خوانند که آن را به زبان عبری ’مغیلا’ می گویند و گویا کلمه مجلۀ عربی به معنی صحیفه و کراسه از همین لفظ گرفته شده است. (حاشیۀ التفهیم ص 246). و رجوع به دو مادۀ قبل شود
نام عید یهودیان که روز چهاردهم از آذار منعقد می گردد وآن را ’بوری’ نیز می نامند. (از التفهیم ص 246). جهودان در عید بوری یا پوریم کتابی می خوانند که آن را به زبان عبری ’مغیلا’ می گویند و گویا کلمه مجلۀ عربی به معنی صحیفه و کراسه از همین لفظ گرفته شده است. (حاشیۀ التفهیم ص 246). و رجوع به دو مادۀ قبل شود
محل نشستن مردم، جای نشستن، مکانی که در آن عده ای به منظوری خاص گرد هم می آیند، مکانی که در آن نمایندگان سیاسی مردم برای قانون گذاری جمع می شوند، نمایندگان مردم، پارلمان، مواعظ و مطالبی که در جلسات مذهبی بیان می شود، هر یک از پرده های یک نمایش، حضرت، پیشگاه، محضر مجلس شورا: مجلسی متشکل از نمایندگان منتخب برای تصویب قوانین مجلس شورای اسلامی: مجلس نمایندگان ملت که برای مشورت در امور مملکت و تصویب قوانین تشکیل می شود
محل نشستن مردم، جای نشستن، مکانی که در آن عده ای به منظوری خاص گرد هم می آیند، مکانی که در آن نمایندگان سیاسی مردم برای قانون گذاری جمع می شوند، نمایندگان مردم، پارلمان، مواعظ و مطالبی که در جلسات مذهبی بیان می شود، هر یک از پرده های یک نمایش، حضرت، پیشگاه، محضر مجلس شورا: مجلسی متشکل از نمایندگان منتخب برای تصویب قوانین مجلس شورای اسلامی: مجلس نمایندگان ملت که برای مشورت در امور مملکت و تصویب قوانین تشکیل می شود
در دستور زبان کلام و سخنی که مفید معنی بوده و مرکب از مسند و مسندالیه باشد، همه، همگی، همه، همگی، تماماً، خلاصه جملۀ شرطیه: در نحو، جمله ای که در آن ادات شرط از قبیل آن، «لو» و «لولا» باشد جملۀ معترضه: جمله ای خارج از موضوع که میان کلام وارد شود
در دستور زبان کلام و سخنی که مفید معنی بوده و مرکب از مسند و مسندالیه باشد، همه، همگی، همه، همگی، تماماً، خلاصه جملۀ شرطیه: در نحو، جمله ای که در آن ادات شرط از قبیل آن، «لو» و «لولا» باشد جملۀ معترضه: جمله ای خارج از موضوع که میان کلام وارد شود