- مجلدات
- کتابهای جلد شده
معنی مجلدات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع تجلد
جمع متجلده
جمع مجرده، اماتکان سیامکان جمع مجرده (مجرد) توضیح عقول و نفوس را گویند
جمع مولده، بر ساختگان فرزندان سه گانه سه گوهر جمع مولده تولید شده ها، موالید ثلاثه: جماد نبات و حیوان: (و چون مدار عمارت و آبادانی و بقای نضارت و حیات مولدات نباتی و حیوانی به آبست)
جمع مجله، مجموعه ای از مقالات متنوع و گوناگون که هر هفته یا ماهی یکبار چاپ می شود
دوباره
سزا، شکنجه، پادافره
سگوشگان
باج، پاژ
سرباز
بر بستگان جمع جماد
جمع تقلد
ستایشها و مدحها
جمع تولد
جمع تجلید
جمع تجلی
جمع تجسد
جمع تجرد
جمع واژۀ معلقه، بلاتکلیف، در علوم ادبی هر یک از هفت قصیده ای که در زمان جاهلیت از دیوار کعبه آویخته بودند
سرباز، به ویژه سرباز روسی
جزا دادن، پاداش دادن، کیفر
با هم دشمنی کردن، دشمن یکدیگر شدن
پولی که دولت از اشخاص و مؤسسات می گیرد
با هم رفتن، هم قدم شدن، با یکدیگر برابری کردن، با یکدیگر سخن گفتن
آب دهان، آب لزج که از دهان انسان یا حیوان خارج می شود، آب دهن، بزاق، تف، تفو، خیو، خدو، بفج
اشیا و اموالی که از کسی باقی مانده، اشیا و لوازم خانه، خوردنی هایی که به عنوان چاشنی به غذای اصلی اضافه شده یا همراه آن خورده می شود
باج و خراج، سهمی است که بموجب اصل تعاون و بر وفق مقررات هر یک از سکنه کشور موظف است که از ثروت و در آمد خود بمنظور تامین هزینه های عمومی و حفظ منافع اقتصادی یا سیاسی یا اجتماعی کشور بقدر قدرت و توانائی خود بدولت بدهد
صاحب مال و دولتمند، متمول، ثروتمند
آشکار کردن، ظاهر کردن دشمنی، ظهور
جمع مبدله، ورتیکان، دگرگشتگان، دگردیسان
جمع مبدده متفرقات پراکنده ها
جمع مبلغه، دین برداران جمع مبلغه
جمع مبرده، سردکن ها، خنکی ها سردی ها جمع مبرده. سرد کننده ها، ادویه سرد که بمزاج سردی بخشند