مهتر، قوی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، آن که آوازش دور رود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بسیارگوی دلاور دفعکننده. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). دلیر دفع کننده زبان آور. (از اقرب الموارد) ، عدد کثیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عدد بسیار از دشمن. (ناظم الاطباء) ، سحاب مجلجل، ابر با تندر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ابر با رعد همراه با باران. (از اقرب الموارد)
مهتر، قوی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، آن که آوازش دور رود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بسیارگوی دلاور دفعکننده. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). دلیر دفع کننده زبان آور. (از اقرب الموارد) ، عدد کثیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عدد بسیار از دشمن. (ناظم الاطباء) ، سحاب مجلجل، ابر با تندر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ابر با رعد همراه با باران. (از اقرب الموارد)
مجاولت در فارسی: همگردی در نبرد با هم جولان کردن با یکدیگر گشتن در نبرد: اوساط حشم و آحاد جمع لشکر چون شغال و روباه و گرگ و امثال ایشان در پیش افتادند و بمجاولت و مراوغت در آمدند و از هر جانب می تاختند
مجاولت در فارسی: همگردی در نبرد با هم جولان کردن با یکدیگر گشتن در نبرد: اوساط حشم و آحاد جمع لشکر چون شغال و روباه و گرگ و امثال ایشان در پیش افتادند و بمجاولت و مراوغت در آمدند و از هر جانب می تاختند