سبب کشیدن و برابر آوردن چیزی. ج، مجالب. (منتهی الارب) (آنندراج). آنچه می کشد و سبب کشیدن می گردد و چیزی می آورد و گویند: حسن الخلق مجلبه للموده، یعنی نیکویی خوی دوستی را می کشدو می آورد. (ناظم الاطباء). سبب کشیدن و برآوردن چیزی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد)
سبب کشیدن و برابر آوردن چیزی. ج، مَجالِب. (منتهی الارب) (آنندراج). آنچه می کشد و سبب کشیدن می گردد و چیزی می آورد و گویند: حسن الخلق مجلبه للموده، یعنی نیکویی خوی دوستی را می کشدو می آورد. (ناظم الاطباء). سبب کشیدن و برآوردن چیزی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد)
نبرد کردن در حسن و طعام و مانند آن. جباب. (منتهی الارب). نبرد کردن در حسن و نیکویی و طعام و جز آن. (ناظم الاطباء). مبارزه و مفاخرت کردن در حسن و طعام. (از اقرب الموارد)
نبرد کردن در حسن و طعام و مانند آن. جباب. (منتهی الارب). نبرد کردن در حسن و نیکویی و طعام و جز آن. (ناظم الاطباء). مبارزه و مفاخرت کردن در حسن و طعام. (از اقرب الموارد)
مؤنث مجتلب. رجوع به مجتلب شود. - دایرۀ مجتلبه، یکی از دایره های عروضی و سه بحر رجز و هزج و رمل از آن جدا می شود. (بدیع و قافیه و عروض تألیف همائی). مدعیان علم عروض... هزج راسه بحر نهاده اند، بحر سالم و بحر مکفوف و بحر اخرب، و رجز را دو بحرنهاده اند بحر سالم و بحر مطوی. و رمل را دو بحر کرده اند سالم و مخبون، و سوالم هر سه بحر را در دایره ای نهاده اند و نام آن ’دایرۀ مؤتلفه’کرده و مزاحفات آن را در دایره ای دیگر نهاده و نام آن دایرۀ مجتلبه کرده و الحق این استادیی سخت جاهلانه است... (المعجم چ دانشگاه ص 83). خواجه نصیر طوسی در معیار الاشعار در ذکر دایرۀ سوم پس از بیان آنکه بحور رمل و هزج و رجز در عربی مسدس است و در فارسی مثمن، می گوید: این دایره را دایرۀ مجتلبه خوانند، و مثمن را مجتلبۀ زایده... و باشد که همین بحرها به حذف ساکن سبب دوم بکار دارند تا هزج بر اینگونه شود ’مفاعیل 4 بار’ و رجز بر اینگونه: ’مفتعلن 4 بار’ ورمل بر اینگونه: ’فعلاتن 4 بار’ و این بحرها را هزج مکفوف و رجز مطوی و رمل مخبون خوانند و دایره ای بر قیاس گذشته بنهند و آن را دایرۀ ’مجتلبۀ زائدۀ مزاحفه’ خوانند و بعضی به لغتی دیگر. (از وزن شعر فارسی تألیف دکتر خانلری ص 136 و 137). و رجوع به همین مأخذ و معیار الاشعار چ سنگی صص 35-41 و المعجم فی معاییر اشعار العجم شود
مؤنث مُجتَلِب. رجوع به مجتلب شود. - دایرۀ مجتلبه، یکی از دایره های عروضی و سه بحر رجز و هزج و رمل از آن جدا می شود. (بدیع و قافیه و عروض تألیف همائی). مدعیان علم عروض... هزج راسه بحر نهاده اند، بحر سالم و بحر مکفوف و بحر اخرب، و رجز را دو بحرنهاده اند بحر سالم و بحر مطوی. و رمل را دو بحر کرده اند سالم و مخبون، و سوالم هر سه بحر را در دایره ای نهاده اند و نام آن ’دایرۀ مؤتلفه’کرده و مزاحفات آن را در دایره ای دیگر نهاده و نام آن دایرۀ مجتلبه کرده و الحق این استادیی سخت جاهلانه است... (المعجم چ دانشگاه ص 83). خواجه نصیر طوسی در معیار الاشعار در ذکر دایرۀ سوم پس از بیان آنکه بحور رمل و هزج و رجز در عربی مسدس است و در فارسی مثمن، می گوید: این دایره را دایرۀ مجتلبه خوانند، و مثمن را مجتلبۀ زایده... و باشد که همین بحرها به حذف ساکن سبب دوم بکار دارند تا هزج بر اینگونه شود ’مفاعیل ُ 4 بار’ و رجز بر اینگونه: ’مفتعلن 4 بار’ ورمل بر اینگونه: ’فعلاتن 4 بار’ و این بحرها را هزج مکفوف و رجز مطوی و رمل مخبون خوانند و دایره ای بر قیاس گذشته بنهند و آن را دایرۀ ’مجتلبۀ زائدۀ مزاحفه’ خوانند و بعضی به لغتی دیگر. (از وزن شعر فارسی تألیف دکتر خانلری ص 136 و 137). و رجوع به همین مأخذ و معیار الاشعار چ سنگی صص 35-41 و المعجم فی معاییر اشعار العجم شود
ابل مجلحبه، شتران گرداندام، صاحب معیاراللغه این لغت را به جای مهمله ضبط کرده. (ناظم الاطباء). شتران گرد اندام. (از ذیل اقرب الموارد). و رجوع به مجلجبه شود
ابل مجلحبه، شتران گرداندام، صاحب معیاراللغه این لغت را به جای مهمله ضبط کرده. (ناظم الاطباء). شتران گرد اندام. (از ذیل اقرب الموارد). و رجوع به مجلجبه شود
مونث مجتلب. یا دایره مجتلبه. یکی از دایره های عروضی. سه بحر رجز و هزج و رمل از آن جدا می شود توضیح سوالم هر سه بحر (هزج رجز رمل) را در دایره ای نهاده اند و نام آن دایره موتلفه کرده و مزاحفات آنرا در دایره ای دیگر نهاده و نام آن دایره مجتلبه کرده و الحق این استاذیی سخت جاهلانه است و تصرفی نیک فاسدانه
مونث مجتلب. یا دایره مجتلبه. یکی از دایره های عروضی. سه بحر رجز و هزج و رمل از آن جدا می شود توضیح سوالم هر سه بحر (هزج رجز رمل) را در دایره ای نهاده اند و نام آن دایره موتلفه کرده و مزاحفات آنرا در دایره ای دیگر نهاده و نام آن دایره مجتلبه کرده و الحق این استاذیی سخت جاهلانه است و تصرفی نیک فاسدانه