جدول جو
جدول جو

معنی مجتیف - جستجوی لغت در جدول جو

مجتیف(مُ تَ یِ)
مردار بوگرفته. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از موتیف
تصویر موتیف
موتیف (Motif) در فیلم به الگوها، تکرارها، یا عناصری اشاره دارد که به صورت مکرر در طول فیلم ظاهر می شوند و به شکلی یا دیگری به داستان، شخصیت ها، یا موضوعات فیلم ارتباط دارند. این عناصر ممکن است به صورت تصویری، صوتی، سمبلیک یا حتی موسیقیایی باشند و معمولاً به منظور افزودن عمق و تأثیر به داستان استفاده می شوند.
به عنوان مثال، موتیف می تواند شامل عناصری مانند:
1. تکرار موسیقی : یک ملودی خاص یا موسیقی متنی که در طول فیلم به صورت مکرر وارد می شود و احساسات و حالات مختلفی را به تصویر می کشد.
2. تکرار صحنه ها یا شوت ها : مثلاً صحنه ای از یک شخصیت که در طول فیلم مکرراً نمایش داده می شود و نشان دهندهٔ یک مسیر یا تحول در زندگی او است.
3. سمبل ها : عناصری مانند اشیاء، شکل ها یا نمادهایی که به صورت مکرر در صحنه ها ظاهر می شوند و معانی و نمادهای خاصی را نمایش می دهند.
4. رنگ ها : استفاده از رنگ های خاص یا تغییرات رنگ در طول فیلم که به داستان یا حالت شخصیت ها ارتباط دارند.
5. کلمات یا جملات کلیدی : تکرار کلمات یا جملات خاص که نقش مهمی در توسعه داستان یا تحول شخصیت ها ایفا می کنند.
موتیف ها به کمک تکرار و تمرکز بر روی این عناصر، به توسعه و تثبیت مفاهیم، ایده ها و تم های فیلم کمک می کنند و به تدریج به ابزاری برای تقویت واکاوی عمیق تر موضوعات فیلم تبدیل می شوند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
(مُ تَ لَ)
یوت رسیده، و یوت مرگ عام ستوران را گویند همچنانکه مرگ عام مردمان را وبا گویند. (آنندراج). معدوم شده و نابود گشته از بینوایی در سال آفت زده. (ناظم الاطباء). یوت رسیده. (از منتهی الارب). آن که خشکسالی موجب از بین رفتن ستور وی شده باشد. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ)
آن که دور سازد کسی را از جای وی. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، از بیخ برکننده و براندازنده و بر باد دهنده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ حِ)
رباینده چیزی را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). گیرنده و به زور گیرنده و رباینده. (ناظم الاطباء) ، آن که به سه انگشت برگیرد اشکنه را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) ، آن که خالی کند چاه را و همه آب آن را برکشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
بوی بد گرفته و گندیده مانند لاشۀ مردار. (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد) مردار بوی گرفته. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
درون کاواک. (آنندراج). کاواک و میان تهی. (ناظم الاطباء) ، طعنه ای که درگذرد به داخل، کسی که در را می بندد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به اجافه شود
لغت نامه دهخدا