- مجتمع
- هماد، همتافت
معنی مجتمع - جستجوی لغت در جدول جو
- مجتمع
- گردهم آینده، اجتماع کننده
- مجتمع
- محل اجتماع، جای گرد آمدن، مجموعه ای از ساختمان ها یا واحدها با کارکرد یکسان مثلاً مجتمع تجاری
- مجتمع
- گرد آمده و فراهم آمده، اجتماع کننده
- مجتمع ((مُ تَ مَ))
- محل اجتماع
- مجتمع ((مُ تَ مِ))
- گردآمده، فراهم آمده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع گشته، فراهم آمده
آنکه گوش می دهد، شنونده، گوش دهنده
جاهای جمع شدن، جاهای فراهم آمدن
شنونده و گوش دارنده
((مُ تَ مِ))
فرهنگ فارسی معین
شنونده
مستمع آزاد: کسی که بدون آن که شاگرد رسمی باشد در کلاس یا خطابه حاضر شود و به درس و نطق گوش دهد
مستمع آزاد: کسی که بدون آن که شاگرد رسمی باشد در کلاس یا خطابه حاضر شود و به درس و نطق گوش دهد
مجمع ها، جاهای جمع شدن، محل های اجتماع، انجمن ها، جمع واژۀ مجمع
گردهمایی، گرد هم آیی، همایش
جای جمع شدن، محل اجتماع، انجمن
جای گرد آمدن، اجتماع، انجمن
هماد باشندگی
گرد آمدن فراهم آمدن گرد آمدن فراهم آمدن جمع شدن: ... و بهم مجتمع شدند و دعوت بنی عباس آشکارا کردند