مصاهرت کردن قوم با هم. (منتهی الارب) (آنندراج). مصاهرت کردن آن گروه مر گروه دیگر را. (ناظم الاطباء) ، مجالست کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ذیل اقرب الموارد) ، نیک زیستن زن با شوهر و شوهر با زن. (المصادرزوزنی) ، ملاعبت کردن زن و شوی با هم. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ذیل اقرب الموارد). بازی کردن زن با شوهر و شوهر با زن. (تاج المصادر بیهقی) ، جماع کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، زناشوئی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
مصاهرت کردن قوم با هم. (منتهی الارب) (آنندراج). مصاهرت کردن آن گروه مر گروه دیگر را. (ناظم الاطباء) ، مجالست کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ذیل اقرب الموارد) ، نیک زیستن زن با شوهر و شوهر با زن. (المصادرزوزنی) ، ملاعبت کردن زن و شوی با هم. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ذیل اقرب الموارد). بازی کردن زن با شوهر و شوهر با زن. (تاج المصادر بیهقی) ، جماع کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، زناشوئی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
مجاولت در فارسی: همگردی در نبرد با هم جولان کردن با یکدیگر گشتن در نبرد: اوساط حشم و آحاد جمع لشکر چون شغال و روباه و گرگ و امثال ایشان در پیش افتادند و بمجاولت و مراوغت در آمدند و از هر جانب می تاختند
مجاولت در فارسی: همگردی در نبرد با هم جولان کردن با یکدیگر گشتن در نبرد: اوساط حشم و آحاد جمع لشکر چون شغال و روباه و گرگ و امثال ایشان در پیش افتادند و بمجاولت و مراوغت در آمدند و از هر جانب می تاختند