جدول جو
جدول جو

معنی مثینیه - جستجوی لغت در جدول جو

مثینیه
(مَ)
دهی از دهستان جراحی است که در بخش شادگان شهرستان خرمشهر واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حسینیه
تصویر حسینیه
(دخترانه)
خوب، نیکو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ثمانیه
تصویر ثمانیه
هشت گانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حسینیه
تصویر حسینیه
مکانی برای برگزاری مراسم عزاداری، به ویژه عزاداری برای امام حسین، تکیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشیمیه
تصویر مشیمیه
لایۀ نازک تیره رنگی دارای عروق خونی که داخل حفره چشم قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
(اُ ثَ فیَ)
تصغیر اثفیه بمعنی پایۀ دیگدان
لغت نامه دهخدا
(اَ)
آطن. آتن. اثینه. اثینیه. اثینس. (عیون الانباء ج 1 ص 43) ، گذشتن بشتاب. دویدن. (تاج المصادر) ، افروختن، بگناه دلالت کردن. بمعصیت خواندن
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نی یَ)
خانه ای که مخصوص اقامۀ عزای حسین بن علی بن ابیطالب باشد، مسافرخانه هائی که در شهرها مخصوص زائران حسین سازند و جنبۀ انتفاعی ندارد
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نی یَ)
از فرق شیعه و شعبه یی از طرفداران امامت ابومنصور که پس از او پسرش حسین بن ابی منصور را صاحب این مقام میشمردند. (مقالات اشعری ص 24) (خاندان نوبختی ص 254). ابن عبد ربه گوید: حسینیه شاخه ای از روافض هستند که از یاران ابراهیم اشتر بودند. اینان شبانه در کوچه های کوفه میگشتند و فریاد میزدند: ’یالثارات الحسین’. (عقد الفرید ج 2 ص 240)
از فروع فرقۀ زیدیه بودند که ائمه را چنین تعداد میکرده اند. 1- علی بن ابیطالب. 2- حسین بن علی. 3- زید بن علی بن حسین. 4- یحیی بن زید. 5- عیسی بن زید. 6- محمد بن عبدالله بن حسن. و بعد از محمد هر کس از آل رسول که مردم را به طاعت خدا بخواند امام میدانند. (الفرق بین الفرق 51-52) (خاندان نوبختی ص 254)
لغت نامه دهخدا
(حُ سِنی یَ)
دهی است از دهستان جراحی. بخش شادگان شهرستان خرمشهر واقع در 75هزارگزی شمال شادگان و سه هزارگزی باختری راه اتومبیل رو اهواز به بهبهان کنار رود خانه جراحی. ناحیه ای است واقع در دشت. گرمسیر. دارای 110 تن سکنه میباشد. فارسی و عربی زبانند. از رود خانه جراحی مشروب میشود. محصولات آنجا غلات است. اهالی به کشاورزی و حشم داری گذران میکنند. راه در تابستان اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(ثَ نی یَ)
فرقه ای از فرق میان عیسی و محمد علیهم االسلام. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(ثَ نی یَ)
موضعی است. (معجم البلدان از جوهری)
لغت نامه دهخدا
(ثَ یَ)
ثمانی، هشت مرد، دراهمی که وزن ده عدد آن هشت مثقال بوده است. (مفاتیح العلوم) ، ثمانیه رجال، هشت مرد، آباء ثمانیه، هشت فلک یعنی افلاک سبعۀ سیاره و فلک البروج، جنات ثمانیه، هشت بهشت. هشت خلد چنانکه حافظ گوید:
گدای کوی تو از هشت خلد مستغنی است
اسیر عشق تو از هر دوعالم آزاد است.
، رذائل ثمانیه، دو طرف افراط و تفریط فضائل اربعه
لغت نامه دهخدا
(اَ نیَ)
نام جائیست
لغت نامه دهخدا
(اَ نی یَ)
آطنی. اطینی. تمدن آتنی. رجوع به اطینا و آتن شود
لغت نامه دهخدا
(اَ نی یَ)
مدرسه ای بوده است در دمشق، گویند در آن حال که غزالی ترک مسند درس گفته و سیر و سیاحت اختیار کرده بود وارد این مدرسه شد. حلقۀ درس دائر بود و استاد سخنان او را تدریس و ’قال الغزالی’ تکرار می کرد. غزالی از بیم اعجاب و غرور بر خویشتن بهراسید و بترک دمشق گفت. (از غزالی نامه ص 153)
لغت نامه دهخدا
(اُ ثَ فیَ)
قریه ای است ازآن بنی کلیب بن یربوع دروشم از اراضی یمامه، اولاد جریر شاعر خطفی را. و محمد بن ادریس گفته است که این محل به اثافی قدر شبیه است. (معجم البلدان) ، دروغگوی. دروغزن. (مهذب الاسماء) ، طعام الاثیم. رجوع به طعام... شود
لغت نامه دهخدا
(اَ نی یَ)
صورتی از نام آطن. اثینه. (تاریخ الحکماء قفطی ص 25، 265، 309) (عیون الانباء ابن ابی اصیبعه ج 1 ص 43) : انه (کرسفس) یعلمهم (اصحاب المظلّه) فی رواق هیکل مدینه اثینیهمدینهالحکماء بارض یونان. (تاریخ الحکماء ص 265) ، کدوی تنبل
لغت نامه دهخدا
(مَ نی یَ)
ماده شتر عقال بسته. (ناظم الاطباء). تأنیث مثنی ّ. ماده شتر عقال بسته. (از منتهی الارب) ، ارض مثنیه، زمین دو بار شیار کرده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از متمنیه
تصویر متمنیه
مونث متمنی جمع متمنیات. مونث متمنی جمع متمنیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثیریه
تصویر اثیریه
مونث اثیری، جمع اثیریات
فرهنگ لغت هوشیار
هشت، درهمهاییی در قدیم که وزن ده عدد آن هشت فلک بوده است. یا آبا ثمانیه. هشت فلک (افلاک سبعه سیاره و فلک البروج)، یاجنات ثمانیه. هشت بهشت هشت خلد. یارذایل ثمانیه. دو طرف افراط و تفریط فضایل اربعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسینیه
تصویر حسینیه
خانه ای که مخصوص اقامه عزای حسین بن علی ابیطالب علیه السلام باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لطینیه
تصویر لطینیه
لاتینی زبان فرنگی زبان رومی مونث لطینی، زبان لاتینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متانیه
تصویر متانیه
مونث متانی
فرهنگ لغت هوشیار
مونث مثالی یا اشباح مثالیه. بعضی از فلاسفه قایلند که میان مجردات محض و مادیات عالمی است که آنرا عالم اشباح نامند که برزخ میان روحانیات و جسمانیات است و از آن جهت اشباح گویند که دارای مقدار و شکل میباشد و شبح و قشر اجسام اند و چون دارای ماده نمی باشند فوق اجسام اند و مانند صوری هستند که از اشیا در آیینه منعکس میشوند. عالمی را که محل صور مقداریه است عالم اشباح و عالم اشباح مثالیه و اشباح جسمیه نامند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مثنویه
تصویر مثنویه
مثنویه در فارسی، مونث مثنوی، دوتایی، تاوتک، جمع مثنویات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مریمیه
تصویر مریمیه
مریم نخودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسیحیه
تصویر مسیحیه
مونث مسیحی
فرهنگ لغت هوشیار
سیا پردک پرده ایست عروقی که بافت اصلیش از نسج ملتحمه است و در زیر پرده صلیبه قرار گرفته و بنابراین دومین طبقه کره چشم را میسازد در طبقه مشیمیه عروق دموی زیاد قرار دارد که بهم پیوند شده و شبکه شعریه درهمی را تشکیل میدهند. سایر قسمتهای چشم از این عروق تغذیه میکنند و آن ضمنا موجب حفظ حرارت چشم نیز میشود. در دو سطح مشیمیه دانه های ریز سیاه رنگی موجود است. بهمین جهت چشم بمنزله اطاق تاریکی میماند. در اشخاص آلبینوس مشیمیه فاقد دانه های ریز سیاه رنگ است و بنابراین صورتی رنگ میباشد. بهمین جهت تصویر اشیا در چشم آنها وضع نیست پرده مشیمیه مشیمیه چشم. یا مشیمیه چشم. مشیمیه. یا مشیمیه خارجی جنین. کیسه ای که از خارج مشیمیه محیط جنین را فرا گرفته است. یامشیمیه محیط جنین. کیسه ای که اطراف جنین را در انسان و حیوانات ذی فقار فرا میگیرد. این کیسه که بنام حفره آمنیوتیک نیز موسوم است جدارش دارای دو برگه است: برگه داخلی دارای اصل مزودرمی است و برگه خارجی دارای اصل اکتودرمی است کیسه آمنیوتیک حفره آتونی
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به مو، آنچه از موی بافته و ساخته شده، پوستین (از سنجاب سمور قاقم و غیره) : (گر چه یک موی ز مویینه ندارد بنده ورچه آسیب حوادث اثری در سرماست {} در پناه تو ز مویینه مدد می طلبم زانکه چون موی مرا لشکر سرما زقفاست) (سعدی هروی.: مو)
فرهنگ لغت هوشیار
((حُ س ِ یِ))
محلی است که مراسم عزاداری حضرت سیدالشهدا حسین بن علی (ع) در آن جا برگزار می شود، تکیه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مویینه
تصویر مویینه
((نِ))
آنچه از موی بافته شده باشد
فرهنگ فارسی معین
((مَ یِّ))
پرده ای است عروقی که بافت اصلی اش از نسج ملتحمه است و در زیر پرده صلبیه قرار گرفته که دومین طبقه کره چشم را می سازد و شامل رگ های خونی و مواد رنگین است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثمانیه
تصویر ثمانیه
((ثَ یِ))
هشت
فرهنگ فارسی معین