جدول جو
جدول جو

معنی متین - جستجوی لغت در جدول جو

متین
(پسرانه)
دارای پختگی، خردمندی و وقار، استوار، محکم، از نامهای خداوند
تصویری از متین
تصویر متین
فرهنگ نامهای ایرانی
متین
دارای متانت، محکم، ثابت، استوار، پابرجا
تصویری از متین
تصویر متین
فرهنگ فارسی عمید
متین
(مَ)
درشت و استوار. (از منتهی الارب). استوار. (دهار) (مهذب الاسماء). استوار و محکم. (آنندراج) (غیاث). محکم و استوار و سخت و درشت. (ناظم الاطباء). پخته کار. رزین. متقن. مبرم. مستحکم. سخت قوی. سخت نیرومند. استوار. صلب. سخت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و املی لهم ان کیدی متین. (قرآن 183/7). ان اﷲ هوالرزاق ذوالقوه المتین. (قرآن 58/51).
رایش چنانکه لفظ بزرگان بود متین
عزمش چنانکه بازوی گردان بود قوی.
فرخی.
عزمش چو عزم و حجت پیغمبران درست
رایش چو رأی دولت نیک اختران متین.
فرخی.
گر مرا فرموده بودی خسرو بنده نواز
بهتر از دیوان شعرت پاسخی کردم متین.
منوچهری.
یگانه گشته از اهل زمانه
به الفاظ متین و رای متقن.
منوچهری.
نعمت فردوس یک لفظ متینش را ثمر
گنج باد آورد یک بیت مدیحش را ثمن.
منوچهری.
مغرور به حول و قوت قدرخان و کثرت مدید و بأس شدید و حبل متین و بسطت و تمکین او. (ترجمه تاریخ بیهقی ایضاً ص 297).
قران بود و شمشیر پاکیزه حیدر
دو بنیاد دین متین محمد.
ناصرخسرو.
چه سخن نیکو و متین رانده اند و بر ایراد قصه اقتصار نموده. (کلیله و دمنه).
قرآن شفا شناس که حبلی است بس متین
سنت نجات دان که صراطی است مستقیم.
خاقانی.
زیر طناب خیمه ات عرش خمیده رفت و گفت
ای خط جدول هدی حبل متین دیگری.
خاقانی.
ناصرالدین به حزمی متین و قدمی ثابت آن حمله را رد کرد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 150). موصوف به رای رزین و حزم متین. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 279)
لغت نامه دهخدا
متین
(مَ)
یکی از اسماء رسول صلی اﷲ علیه و علی آله و سلم. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
متین
(مَ)
نامی از نامهای خدای تعالی. (مهذب الاسماء). من اسمائه تعالی. (از محیطالمحیط). از نامهای خداوند تبارک و تعالی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
متین
پابرجا، ثابت و استوار
تصویری از متین
تصویر متین
فرهنگ لغت هوشیار
متین
((مَ))
محکم، استوار، سخت
تصویری از متین
تصویر متین
فرهنگ فارسی معین
متین
هشیوار
تصویری از متین
تصویر متین
فرهنگ واژه فارسی سره
متین
باوقار، جاافتاده، سنگین، موقر، استوار، محکم، پابرجا، رزین، فرهیخته، خلیق
متضاد: جلف، سبک
فرهنگ واژه مترادف متضاد
متین
متينٌ
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به عربی
متین
Demure
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به انگلیسی
متین
réservé
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به فرانسوی
متین
скромный
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به روسی
متین
নম্র
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به بنگالی
متین
comedido
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به پرتغالی
متین
zurückhaltend
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به آلمانی
متین
skromny
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به لهستانی
متین
متین
دیکشنری اردو به فارسی
متین
متین
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به اردو
متین
mnyenyekevu
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به سواحیلی
متین
สุภาพ
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به تایلندی
متین
скромний
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به اوکراینی
متین
çekingen
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
متین
控えめな
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به ژاپنی
متین
端庄的
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به چینی
متین
צנוע
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به عبری
متین
tertutup
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
متین
विनम्र
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به هندی
متین
riservato
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
متین
comedido
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
متین
terughoudend
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به هلندی
متین
겸손한
تصویری از متین
تصویر متین
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متینه
تصویر متینه
(دخترانه)
مؤنث متین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از متینگ
تصویر متینگ
اجتماع گروه بسیاراز مردم برای مذاکره و نطقهای اجتماعی و سیاسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متینگ
تصویر متینگ
((مِ))
اجتماع، اجتماع مردم برای بحث و مذاکره درباره مسائل اجتماعی
فرهنگ فارسی معین