جدول جو
جدول جو

معنی متکیف - جستجوی لغت در جدول جو

متکیف
آنکه کیفیتی بپذیرد، آنکه کیفیتی به خود گیرد
تصویری از متکیف
تصویر متکیف
فرهنگ فارسی عمید
متکیف
شور مند پذیرنده کیفیتی، کیف برنده نشاه برنده جمع متکیفین
تصویری از متکیف
تصویر متکیف
فرهنگ لغت هوشیار
متکیف
((مُ تَ کَ یِّ))
پذیرنده کیفیتی، در فارسی کیف برنده، نشأه برنده، جمع متکیفین
تصویری از متکیف
تصویر متکیف
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متکلف
تصویر متکلف
شاعر یا نویسنده ای که در اثر خود تکلف می کند، کسی که کاری را بر عهده می گیرد و خود را در رنج و سختی می اندازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متکیس
تصویر متکیس
زیرک زورکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکهف
تصویر متکهف
گاباره دار شکافدار: کوه
فرهنگ لغت هوشیار
سخت انجام، دل ناپسند نادلنشین آنکه کاری را متعهد شود و برنج و زحمت انجام دهد، کسی که برنج و زحمت شعر گوید: ... چنانک متکلفی گفته است: گر یار من غم دلم بخوردی زین بهترک بحال من نگردی. آنچه برنج و زحمت انجام شود، آنچه بطبع گران آید مقابل مطبوع: یکی خفیف بود و مطبوع و یکی ثقیل و متکلف. این قسم را ازین سبب ثقیل خواندند، شعر یا نوشته ای که بتکلف گفته شود و بطبع گران آید مقابل مطبوع. توضیح عامه مردم پندارند که شعر متکلف علی الاطلاق آن باشد که بر وزنی مشکل و از احیف گران گفته باشند یا کلمات آن بزور بر هم بسته باشد و معانی آن بدشواری فراهم آورده و این ظن خطاست از بهر آنک جمله مصنوعات شعر و مستبدعات نظم که در فصول متقدم بر شمردیم و آنرا از مستحسنات صنعت نهاد از قبیل متکلفات اشعارست که جز با معان نظر و ادمان فکر مثل آن دست ندهد و مانند آن میسر نشود اما اگر شاعری التزام کند که چند معنی مختلف در شعری اندک بیارد یا چند اسم متغایر در نظمی بر شمارد یا خواهد که شعری غریب و نظمی مشکل امتحان طبع خویش را یا افحام یکی از اهل دعوی را بگوید و در ضمن آن چیزی را قلب و تصحیف استعمال کند و حروف علل یا منقوط لازم دارد هر آینه از نوع تعسفی خالی نباشد چنانک نطنزی گفته است: . . زین جنبش شاه چرخ فرزین رفتار دورم چو رخ از رخ ز رخ فرخ یار. دل ز اسب طرب پیاده و پیل غمت شه مات بجان خواسته بر نطع قمار. چون التزام کرده است که جمله کالای شطرنج در دو بیت بیارد لاجرم چندین رخ بر هم افتاده است. . ، جمع متکلفین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکشف
تصویر متکشف
برهنه گشاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متصیف
تصویر متصیف
به سردسیر رفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکلف
تصویر متکلف
((مُ تَ کَ لَّ))
آن که کاری را متعهد شود و به رنج و زحمت انجام دهد، کسی که به رنج و زحمت شعر گوید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متکلف
تصویر متکلف
((مُ تَ کَ لِّ))
آن که کاری را متعهد شود و خود را در رنج و سختی بیندازد، دارای تکلف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متکی
تصویر متکی
استوار
فرهنگ واژه فارسی سره
چونی دانی، سرخوشی، آکناکی، چونی پذیری دانستن چگونگی شناختن کیفیت چیز، کیف بردن نشاه گرفتن (از خوشیها و مخدرات)، عیب ناک کردن، کیفیت پذیری، جمع تکیفات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکی
تصویر متکی
تکیه کننده، کسی که بدیگری اعتماد دارد
فرهنگ لغت هوشیار
چگونگی یافته چگونیده چگونگی بخش، مستی آور کیفیت داده چگونگی داده با کیفیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکیف
تصویر تکیف
((تَ کَ یُّ))
لذت بردن، صفت و حالتی به خود گرفتن، عیبناک شدن، شناختن کیفیت چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متکی
تصویر متکی
((مُ تَّ))
تکیه کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکیف
تصویر مکیف
((مُ کَ یَّ))
کیفیت داده، چگونگی داده، باکیفیت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکیف
تصویر مکیف
((مُ کَ یِّ))
آنچه کیفیت و حالتی پدید بیآورد، لذت بخش، کیف آور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکیف
تصویر مکیف
نشاط آور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکیف
تصویر تکیف
شناختن کیفیت چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متکی
تصویر متکی
کسی که به دیگری تکیه و اعتماد کند، تکیه کننده، تکیه داده و استوار
فرهنگ فارسی عمید
جمع متکیف، شور مندان جمع متکیف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات اینقاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار