جدول جو
جدول جو

معنی متکثر - جستجوی لغت در جدول جو

متکثر
بسیار، متعدد
تصویری از متکثر
تصویر متکثر
فرهنگ فارسی عمید
متکثر
(مُ تَ کَثْ ثِ)
افزوده ومتزاید. (ناظم الاطباء). بسیار. (از منتهی الارب) (ازاقرب الموارد) : پس اگر چنین نیست، و هر صفتی را بذات خویش معنی دیگریست، یک جوهر شش صفت متکثر باشد، متوحد و منفرد نباشد. (جامع الحکمتین ناصرخسرو ص 65). و چون فنون علم متکثر و متعدد است... (تجارب السلف). و رجوع به تکثر شود، توانگر و دولتمند، کسی که وانمود کند به چیزی که دارا نیست. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
متکثر
بسیار شونده، بسیار جوینده، بسیار بسیار شونده، بسیار جوینده بسیار گیرنده (از چیزی) جمع متکثرین، بسیار متعدد: پس اگر چنین نیست و هر صفتی را بذات خویش معنی دیگرست یک جوهر شش صفت متکثر باشد متوحد و منفرد نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
متکثر
((مُ تَ کَ ثِّ))
بسیار شونده، دارای کثرت
تصویری از متکثر
تصویر متکثر
فرهنگ فارسی معین
متکثر
متعدد، بسیار، پرشمار، افزون
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متکاثر
تصویر متکاثر
بسیار، زیاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متکدر
تصویر متکدر
کدر، تیره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متکرر
تصویر متکرر
تکراری، تکرار شونده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متاثر
تصویر متاثر
اثر پذیرنده، اندوهگین، آزرده خاطر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متکسر
تصویر متکسر
شکسته، مقابل درست، خرد شده، قطعه قطعه شده، ویژگی آنکه بر اثر بیماری یا اندوه شادابی و جوانی خود را از دست داده باشد، آزرده، ناراحت، غمگین، در هنر در خوش نویسی، یکی از خط های فارسی، برگرفته از خط نستعلیق که دارای انحنا و پیوستگی می باشد و در نامه نگاری ها به کار می رفته است، در موسیقی گوشه ای در آواز بیات ترک از ملحقات دستگاه ماهور، شرمگین، خجل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
خودخواه، خودبین، گردنکش، از نام های خداوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متعثر
تصویر متعثر
ویژگی کسی که پایش بلغزد و در حال زمین خوردن است
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ کَثْ ثِ رَ)
مؤنث متکثر. بسیار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
دوباره، دو دله دوبار کرده یا گفته شده: بنا کلام منظوم بر مقادیری منفصل متکرر مسجع الاواخر نهادند، دو دله شونده مردد جمع متکررین
فرهنگ لغت هوشیار
شکوخیده زبان لغزنده زبان لغزنده لغزش یابنده: ... بدست بوس رسیده از بار وقار حضرت متاثر و در اذیال دهشت متعثر بمقامی که تخصص رفت بایستاد
فرهنگ لغت هوشیار
بیشدار آنکه بر دیگری در کثرت مال غلبه کند و بر او بنازد جمع متکاثرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
خودپسند و مغرور، بزرگمنش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکدر
تصویر متکدر
تیره و کدر
فرهنگ لغت هوشیار
شکننده، شکسته شونده شکسته شونده، وزن غیرسالم مقابل صحیح: مقصود اصلی از این علم معرفت اجناس شعر و شناختن صحیح و متکسر اوزان است
فرهنگ لغت هوشیار
متالم و غمگین و مهموم و مغموم و مضطرب و متفکر، پذیرنده اثر چیزی را سنهیده آزرده نو ژیده متاثره مونث متاثر: سنهیده آنکه اثر پذیرد اثر پذیر، اندوهگین متالم جمع متاثرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکثره
تصویر متکثره
مونث متکثر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
((مُ تَ کَ بِّ))
خودبین، مغرور، دارای تکبر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متأثر
تصویر متأثر
((مُ تَءَ ثِّ))
اندوهگین، متألم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متکاثر
تصویر متکاثر
((مُ تَ ثِ))
کسی که بر دیگری در بسیاری مال غلبه کند و ببالد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متکرر
تصویر متکرر
((مُ تَ کَ رِّ))
دوبار کرده یا گفته شده، دو دله شونده، مردد، جمع متکررین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متکسر
تصویر متکسر
((مُ تَ کَ سِّ))
شکسته شونده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متعثر
تصویر متعثر
((مُ تَ عَ ثِّ))
لغزنده، لغزش یابنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
خودپسند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متاثر
تصویر متاثر
دل آزرده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
Arrogant, Bigheaded, Boastful, Cocky, Pompous, Stuckup, Smug
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متاثر
تصویر متاثر
Moved
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متاثر
تصویر متاثر
comovido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
arrogante, convencido, vaidoso, pomposo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
arrogant, eingebildet, prahlerisch, pompös, selbstgefällig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متاثر
تصویر متاثر
bewegt
دیکشنری فارسی به آلمانی