افزوده ومتزاید. (ناظم الاطباء). بسیار. (از منتهی الارب) (ازاقرب الموارد) : پس اگر چنین نیست، و هر صفتی را بذات خویش معنی دیگریست، یک جوهر شش صفت متکثر باشد، متوحد و منفرد نباشد. (جامع الحکمتین ناصرخسرو ص 65). و چون فنون علم متکثر و متعدد است... (تجارب السلف). و رجوع به تکثر شود، توانگر و دولتمند، کسی که وانمود کند به چیزی که دارا نیست. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
افزوده ومتزاید. (ناظم الاطباء). بسیار. (از منتهی الارب) (ازاقرب الموارد) : پس اگر چنین نیست، و هر صفتی را بذات خویش معنی دیگریست، یک جوهر شش صفت متکثر باشد، متوحد و منفرد نباشد. (جامع الحکمتین ناصرخسرو ص 65). و چون فنون علم متکثر و متعدد است... (تجارب السلف). و رجوع به تکثر شود، توانگر و دولتمند، کسی که وانمود کند به چیزی که دارا نیست. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
بسیار شونده، بسیار جوینده، بسیار بسیار شونده، بسیار جوینده بسیار گیرنده (از چیزی) جمع متکثرین، بسیار متعدد: پس اگر چنین نیست و هر صفتی را بذات خویش معنی دیگرست یک جوهر شش صفت متکثر باشد متوحد و منفرد نباشد
بسیار شونده، بسیار جوینده، بسیار بسیار شونده، بسیار جوینده بسیار گیرنده (از چیزی) جمع متکثرین، بسیار متعدد: پس اگر چنین نیست و هر صفتی را بذات خویش معنی دیگرست یک جوهر شش صفت متکثر باشد متوحد و منفرد نباشد
شکسته، مقابل درست، خرد شده، قطعه قطعه شده، ویژگی آنکه بر اثر بیماری یا اندوه شادابی و جوانی خود را از دست داده باشد، آزرده، ناراحت، غمگین، در هنر در خوش نویسی، یکی از خط های فارسی، برگرفته از خط نستعلیق که دارای انحنا و پیوستگی می باشد و در نامه نگاری ها به کار می رفته است، در موسیقی گوشه ای در آواز بیات ترک از ملحقات دستگاه ماهور، شرمگین، خجل
شکسته، مقابلِ درست، خرد شده، قطعه قطعه شده، ویژگی آنکه بر اثر بیماری یا اندوه شادابی و جوانی خود را از دست داده باشد، آزرده، ناراحت، غمگین، در هنر در خوش نویسی، یکی از خط های فارسی، برگرفته از خط نستعلیق که دارای انحنا و پیوستگی می باشد و در نامه نگاری ها به کار می رفته است، در موسیقی گوشه ای در آواز بیات تُرک از ملحقات دستگاه ماهور، شرمگین، خجل
متالم و غمگین و مهموم و مغموم و مضطرب و متفکر، پذیرنده اثر چیزی را سنهیده آزرده نو ژیده متاثره مونث متاثر: سنهیده آنکه اثر پذیرد اثر پذیر، اندوهگین متالم جمع متاثرین
متالم و غمگین و مهموم و مغموم و مضطرب و متفکر، پذیرنده اثر چیزی را سنهیده آزرده نو ژیده متاثره مونث متاثر: سنهیده آنکه اثر پذیرد اثر پذیر، اندوهگین متالم جمع متاثرین