جدول جو
جدول جو

معنی متکابر - جستجوی لغت در جدول جو

متکابر
بزرگ منشی و تکبر نماینده
تصویری از متکابر
تصویر متکابر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بیشدار آنکه بر دیگری در کثرت مال غلبه کند و بر او بنازد جمع متکاثرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکاثر
تصویر متکاثر
((مُ تَ ثِ))
کسی که بر دیگری در بسیاری مال غلبه کند و ببالد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متکاثر
تصویر متکاثر
بسیار، زیاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
خودپسند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تکابر
تصویر تکابر
تکبر و بزرگ منشی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکابر
تصویر مکابر
مکابره کننده، ستیزه گر، پرخاش جو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
خودخواه، خودبین، گردنکش، از نام های خداوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
خودپسند و مغرور، بزرگمنش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکابر
تصویر مکابر
ستیزنده کابنده ستیزه کننده مکابره کننده معاند: (تا یک زمان مکابر در آمد و کمر بند بهمن بگرفت و از پشت اسب برداشت) (سمک عیار. 73: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
((مُ تَ کَ بِّ))
خودبین، مغرور، دارای تکبر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
Arrogant, Bigheaded, Boastful, Cocky, Pompous, Stuckup, Smug
دیکشنری فارسی به انگلیسی
arrogante, convencido, vaidoso, pomposo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
arrogant, eingebildet, prahlerisch, pompös, selbstgefällig
دیکشنری فارسی به آلمانی
arogancki, zarozumiały, pompowy, wyniosły
دیکشنری فارسی به لهستانی
высокомерный , высокомерный , хвастливый , заносчивый , высокомерный , самодовольный , надменный
دیکشنری فارسی به روسی
зарозумілий , хвастливий , пихатий , пихатий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
arrogant, verwaand, opschepperig, pompeus
دیکشنری فارسی به هلندی
arrogante, engreído, jactancioso, pomposo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
arrogant, prétentieux, vaniteux, pompeux, suffisant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
arrogante, presuntuoso, vanitoso, pomposo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
घमंडी , घमंडी
دیکشنری فارسی به هندی
গর্বিত , অহংকারী , অহংকারী , অহংকারী , গর্বিত , গর্বিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
sombong, membanggakan, angkuh
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
kibirli, kendini beğenmiş, övünen
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
거만한 , 잘난 척하는 , 자랑하는 , 잘난 척하는
دیکشنری فارسی به کره ای
שחצן , יהיר , מתנשא
دیکشنری فارسی به عبری
傲慢的 , 自大的 , 自大的 , 自负的 , 自满的
دیکشنری فارسی به چینی
傲慢な , 高慢な , 自慢する , 生意気な , 得意げな
دیکشنری فارسی به ژاپنی
jeuri, majivuno, kujivunia, kiburi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
หยิ่ง , หยิ่ง , คุยโว , เย่อหยิ่ง , ขี้เกียจ
دیکشنری فارسی به تایلندی
متكبّرٌ , متفاخرٌ , غاربٌ , متكبّرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
متکبر , فخر کرنے والا , مغرور , مغرور
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از متواتر
تصویر متواتر
پی در پی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متناظر
تصویر متناظر
همسان
فرهنگ واژه فارسی سره