جدول جو
جدول جو

معنی متورم - جستجوی لغت در جدول جو

متورم
ورم کرده، آماس کرده، آماسیده
تصویری از متورم
تصویر متورم
فرهنگ فارسی عمید
متورم
(مُ تَ وَرْ رِ)
آماسنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آماسیده. ورم کرده و برآمده و بادکرده. (ناظم الاطباء). آماسیده. آماهیده. خاسته. منتفخ. برآماهیده. بادکرده. برآماسیده. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
متورم
آماسنده، ورم کرده، برآمده
تصویری از متورم
تصویر متورم
فرهنگ لغت هوشیار
متورم
((مُ تَ وَ رِّ))
آماسیده، ورم کرده
تصویری از متورم
تصویر متورم
فرهنگ فارسی معین
متورم
آماسیده
تصویری از متورم
تصویر متورم
فرهنگ واژه فارسی سره
متورم
بادکرده، پف کرده، دمیده، ورم دار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
متورم
۱ـ اگر خواب ببینید صورتتان متورم گشته است، علامت آن است که با کسب ثروت خود پرستی و لذت در هم می آمیزد.
۲ـ اگر صورت دیگران را در خواب متورم ببینید، نشانه آن است که پیشرفت شما در زندگی با مانعی حسادت آمیز روبرو می گردد.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
متورم
منتفخةً
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به عربی
متورم
Bloated
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به انگلیسی
متورم
gonflé
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به فرانسوی
متورم
hinchado
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
متورم
inchado
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به پرتغالی
متورم
aufgebläht
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به آلمانی
متورم
wzdęty
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به لهستانی
متورم
раздутый
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به روسی
متورم
набряклий
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به اوکراینی
متورم
سوجن
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به اردو
متورم
บวม
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به تایلندی
متورم
kufura
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به سواحیلی
متورم
膨らんだ
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به ژاپنی
متورم
膨胀的
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به چینی
متورم
תפוח
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به عبری
متورم
부풀어 오른
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به کره ای
متورم
opgezwollen
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به هلندی
متورم
bengkak
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
متورم
ফুলে যাওয়া
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به بنگالی
متورم
सूजना हुआ
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به هندی
متورم
gonfio
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
متورم
şişkin
تصویری از متورم
تصویر متورم
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متوهم
تصویر متوهم
کسی که دچار وهم وخیال شده باشد، گمان برنده، خیال کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متحرم
تصویر متحرم
دارای حرمت، حرمت داشته، بی دین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متبرم
تصویر متبرم
ملول، آزرده، به ستوه آمده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متجرم
تصویر متجرم
گناه بندنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متبرم
تصویر متبرم
دل آزرده بستوه آمده ملول آزرده جمع متبرمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متخرم
تصویر متخرم
از بیخ کنده
فرهنگ لغت هوشیار