قوم بسیار شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب). تخم بسیار افزون شده. (ناظم الاطباء) ، بهم بزاینده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به توالد شود
قوم بسیار شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب). تخم بسیار افزون شده. (ناظم الاطباء) ، بهم بزاینده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به توالد شود
پیاپی شونده و پی در پی آینده. (غیاث) (آنندراج) (از منتهی الارب). پیاپی و پی در پی و پیوسته و متصل و متعاقب و مسلسل. (ناظم الاطباء). فرهنگستان ایران پیاپی را بجای این کلمه پذیرفته است. و رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود: آید بر هر کس که بر او کردتولی از مجلس او دولت و نعمت متوالی. سوزنی. ... و آن را فاصله کبری از بهر آن خواندند که غایت متحرکات متوالی است. (المعجم چ دانشگاه ص 31). قرب دو سال متواتر و متوالی عساکر ادبار، روی بدان دیار آورده... (عالم آرا چ امیرکبیر ج 1 ص 23)
پیاپی شونده و پی در پی آینده. (غیاث) (آنندراج) (از منتهی الارب). پیاپی و پی در پی و پیوسته و متصل و متعاقب و مسلسل. (ناظم الاطباء). فرهنگستان ایران پیاپی را بجای این کلمه پذیرفته است. و رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود: آید بر هر کس که بر او کردتولی از مجلس او دولت و نعمت متوالی. سوزنی. ... و آن را فاصله کبری از بهر آن خواندند که غایت متحرکات متوالی است. (المعجم چ دانشگاه ص 31). قرب دو سال متواتر و متوالی عساکر ادبار، روی بدان دیار آورده... (عالم آرا چ امیرکبیر ج 1 ص 23)
متوالی و پیوسته و پی در پی و متعاقب. (ناظم الاطباء). متواتر: و میان ملک محمد و اتابک سنقر در آن وقت مشارب مضافات مورود بوده است و... رسل و قواصد از جانبین متوارد. (المضاف الی بدایع الازمان) ، اندیشه و تخیلی که در ذهن دو شاعر یا دو کس خطور کند. و رجوع به توارد شود
متوالی و پیوسته و پی در پی و متعاقب. (ناظم الاطباء). متواتر: و میان ملک محمد و اتابک سنقر در آن وقت مشارب مضافات مورود بوده است و... رسل و قواصد از جانبین متوارد. (المضاف الی بدایع الازمان) ، اندیشه و تخیلی که در ذهن دو شاعر یا دو کس خطور کند. و رجوع به توارد شود
پای برجای و ثابت که یکی در پی دیگری باشد. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، استوار. (از منتهی الارب) (آنندراج). استوار و سخت. (ناظم الاطباء). شدید. (اقرب الموارد)
پای برجای و ثابت که یکی در پی دیگری باشد. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، استوار. (از منتهی الارب) (آنندراج). استوار و سخت. (ناظم الاطباء). شدید. (اقرب الموارد)