ویران. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). خراب شده و ویران شده و منهدم گشته وپایمال شده در ویرانی. (ناظم الاطباء) ، خشمناک ترساننده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). و رجوع به تهدم شود
ویران. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). خراب شده و ویران شده و منهدم گشته وپایمال شده در ویرانی. (ناظم الاطباء) ، خشمناک ترساننده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). و رجوع به تهدم شود
آن که کلان لقمه خورد طعام را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آن که لقمۀ کلان فرو می برد. (ناظم الاطباء) ، چیره شونده و مظفر و پیروز. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تهقم شود
آن که کلان لقمه خورد طعام را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آن که لقمۀ کلان فرو می برد. (ناظم الاطباء) ، چیره شونده و مظفر و پیروز. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تهقم شود
درآینده در کار سخت. (آنندراج). در کار سخت درآینده. (ناظم الاطباء) ، بناخواست درآینده در چیزی، متکبر و گستاخ و بی ادب و ستمگر و جابر. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تدهکم شود
درآینده در کار سخت. (آنندراج). در کار سخت درآینده. (ناظم الاطباء) ، بناخواست درآینده در چیزی، متکبر و گستاخ و بی ادب و ستمگر و جابر. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تدهکم شود
حکم کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). پادشاه و حکم کننده. (ناظم الاطباء). بی دلیل حکم کننده. کسی که به زور حکم می کند. (از اقرب الموارد) ، فرمان بردار. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، سوفسطائی. (مفاتیح العلوم) ، آن که ’لاحکم الا ﷲ’ گوید. خارجی. حروری. و رجوع به خوارج شود
حکم کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). پادشاه و حکم کننده. (ناظم الاطباء). بی دلیل حکم کننده. کسی که به زور حکم می کند. (از اقرب الموارد) ، فرمان بردار. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، سوفسطائی. (مفاتیح العلوم) ، آن که ’لاحکم الا ﷲ’ گوید. خارجی. حروری. و رجوع به خوارج شود