نعت است از تهتهه. (از منتهی الارب). مردد در اباطیل. (از ذیل اقرب الموارد). دو دله که سعی و کوشش خود را بیهوده میداند، زبان گرفته و درمانده زبان. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهتهه شود
نعت است از تهتهه. (از منتهی الارب). مردد در اباطیل. (از ذیل اقرب الموارد). دو دله که سعی و کوشش خود را بیهوده میداند، زبان گرفته و درمانده زبان. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهتهه شود
رجل متهتک، مرد بی پروای که ازرسوایی باک ندارد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بی پروا. رسوا. مفتضح. پرده دریده. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : دولت ز مهتر متهتک جدا سزد از تو جدا مباد که بس بی تهتکی. سوزنی. و از متهتکان قفچاق یکی بود که نام او بچمن بود. (جهانگشای جوینی)
رجل متهتک، مرد بی پروای که ازرسوایی باک ندارد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بی پروا. رسوا. مفتضح. پرده دریده. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : دولت ز مهتر متهتک جدا سزد از تو جدا مباد که بس بی تهتکی. سوزنی. و از متهتکان قفچاق یکی بود که نام او بچمن بود. (جهانگشای جوینی)
خویشتن را نادان نماینده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که خویشتن را نادان و یا دیوانه نمایاند و پریشان و شوریده و محروم از عقل. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعته شود
خویشتن را نادان نماینده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که خویشتن را نادان و یا دیوانه نمایاند و پریشان و شوریده و محروم از عقل. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعته شود
شکستن و خرد کردن. (معجم متن اللغه) (ناظم الاطباء). شکستن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، زجر کردن شتررا بر آب به لفظ هت هت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). راندن شتر را به سوی آب به لفظ هت هت. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه) ، تند و بسیار سخن راندن. (ناظم الاطباء). تند سخن گفتن. (معجم متن اللغه) (اقرب الموارد). شتابی کردن در سخن. (منتهی الارب)
شکستن و خرد کردن. (معجم متن اللغه) (ناظم الاطباء). شکستن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، زجر کردن شتررا بر آب به لفظ هت هت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). راندن شتر را به سوی آب به لفظ هت هت. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه) ، تند و بسیار سخن راندن. (ناظم الاطباء). تند سخن گفتن. (معجم متن اللغه) (اقرب الموارد). شتابی کردن در سخن. (منتهی الارب)