جدول جو
جدول جو

معنی متهبی - جستجوی لغت در جدول جو

متهبی
(مُ تَ هََ بْ بی)
سست بینایی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ضعیف البصر و سست بینایی. (ناظم الاطباء) ، کسی که دست می افشاند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تهبی شود، تهی و خالی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متنبی
تصویر متنبی
کسی که دعوی نبوّت کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متهدی
تصویر متهدی
راه برنده، راه یابنده، هدایت شده، راه یافته
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ رَبْ بی)
غذا دهنده. (آنندراج). کسی که غذا می دهد و می پروراند و آن که می پروراند و تربیت می کند. (ناظم الاطباء) ، مرباسازندۀ میوه ها و ریشه ها. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تربی شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ صَبْ بی)
از ’ص ب و’، آن که خود را به کودکی زند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از ذیل اقرب الموارد) ، به خوشی فریبنده. (ناظم الاطباء). کسی که خوشی را بخودمی بندد. (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تصبی شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ خَبْ بی)
خباء افرازنده. و خباء ککساء، خرگاه را گویند. (آنندراج). بر پا کننده خرگاه و چادر. (ناظم الاطباء). و رجوع به تخبی شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ زَبْ بی)
زبیه ساختن برای شکار دده، و زبیه مغاکی جهت شکار شیر و دده. (آنندراج). کسی که زبیه میسازد برای شکار شیر و طعمه در آن می نهد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزبی شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ نَبْ بی)
دعوی نبوت کننده. (آنندراج). ادعای پیغمبری کننده. آن که ادعای نبوت و پیغمبری میکند. (ناظم الاطباء). آن که دعوی پیغامبری کند به دروغ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از متنبی
تصویر متنبی
خود پیامبر خوان: مرد مردی که ادعای پیغمبری کند مدعی نبوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متهدی
تصویر متهدی
سر به راه راه یابنده هدایت پذیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنبی
تصویر متنبی
((مُ تَ نَ بّ))
آن که ادعای نبوت کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
((مَ هَ))
مربوط یا منسوب به مذهب، دیندار مؤمن و معتقد به مذهب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دینی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
دينيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
Religious, Religiously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
religieux, religieusement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
宗教的 , 宗教上地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
مذہبی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
ধর্মীয় , ধর্মীয়ভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
ทางศาสนา , อย่างศาสนา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
kidini
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
宗教的な , 宗教的に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
종교적인 , 종교적으로
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
דתי , באופן דתי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
religioso, religiosamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
dini, dini olarak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
religius, secara religius
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
धार्मिक , धार्मिक रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
religioso, religiosamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
religieus
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
релігійний , релігійно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
религиозный , религиозно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
religijny, religijnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
religiös
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مذهبی
تصویر مذهبی
religioso, religiosamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی