کلمه ای که در معنی شبیه کلمۀ دیگر باشد، هم معنی، قافیه ای که دو حرف ساکن پیاپی در آن باشد مانند «سرد» و «فرد»، چیزی که ردیف چیز دیگر واقع می شود، ردیف هم، پی در پی
کلمه ای که در معنی شبیه کلمۀ دیگر باشد، هم معنی، قافیه ای که دو حرف ساکن پیاپی در آن باشد مانندِ «سَرد» و «فَرد»، چیزی که ردیف چیز دیگر واقع می شود، ردیف هم، پی در پی
آن که پیشی گیرد و بشتابد. (آنندراج). پیشی گیرنده. (غیاث) (از منتهی الارب). پیشی گیرنده و شتابنده. (ناظم الاطباء) ، زودرسنده و زودکننده و به سرعت شتابنده بسوی ذهن. (آنندراج). به سرعت شتابنده به سوی ذهن. (غیاث). مأخوذ از تازی، هر چیزی که سبقت گیرد و بشتابد و زودتر به نظر آید و بیشتر ظاهر شود. (ناظم الاطباء). آنچه به ذهن خطور کند. - متبادر به ذهن، هر آنچه اول به یاد آید. (ناظم الاطباء)
آن که پیشی گیرد و بشتابد. (آنندراج). پیشی گیرنده. (غیاث) (از منتهی الارب). پیشی گیرنده و شتابنده. (ناظم الاطباء) ، زودرسنده و زودکننده و به سرعت شتابنده بسوی ذهن. (آنندراج). به سرعت شتابنده به سوی ذهن. (غیاث). مأخوذ از تازی، هر چیزی که سبقت گیرد و بشتابد و زودتر به نظر آید و بیشتر ظاهر شود. (ناظم الاطباء). آنچه به ذهن خطور کند. - متبادر به ذهن، هر آنچه اول به یاد آید. (ناظم الاطباء)
همدیگر برنده وجدایی کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). از یکدیگر جدا شده و تفریق کرده و از همدیگر دوری کرده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهاجر شود
همدیگر برنده وجدایی کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). از یکدیگر جدا شده و تفریق کرده و از همدیگر دوری کرده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهاجر شود
راست ایستنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) ، کار درست و راست. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). راست و نیک ترتیب داده شده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهادن شود
راست ایستنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) ، کار درست و راست. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). راست و نیک ترتیب داده شده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهادن شود
دعوی باطل کننده بر یکدیگر و یکدیگر را تکذیب کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بر یکدیگر دعوی باطل کننده و یکدیگر را تکذیب کننده. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ بعد و تهاتر شود
دعوی باطل کننده بر یکدیگر و یکدیگر را تکذیب کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بر یکدیگر دعوی باطل کننده و یکدیگر را تکذیب کننده. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ بعد و تهاتر شود
مردمیار کسی است که همیشه بخدمت بندگان خدا قیام کند و خدمت او خالی از هوا ها و شوایب نفسانی باشد و لیکن هنوز بحقیقت زهد نرسیده باشد، گاه بسبب غلبه ایمان بعضی از خدمات او در محل قبول افتد و گاه بواسطه غلبه هوا خدمت او قبول نشود
مردمیار کسی است که همیشه بخدمت بندگان خدا قیام کند و خدمت او خالی از هوا ها و شوایب نفسانی باشد و لیکن هنوز بحقیقت زهد نرسیده باشد، گاه بسبب غلبه ایمان بعضی از خدمات او در محل قبول افتد و گاه بواسطه غلبه هوا خدمت او قبول نشود