جدول جو
جدول جو

معنی متبادر

متبادر
پیشی گیرنده
متبادر به ذهن: وارد شده به ذهن، چیزی که ناگهان به خاطر می آید
تصویری از متبادر
تصویر متبادر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با متبادر

متبادر

متبادر
آن که پیشی گیرد و بشتابد. (آنندراج). پیشی گیرنده. (غیاث) (از منتهی الارب). پیشی گیرنده و شتابنده. (ناظم الاطباء) ، زودرسنده و زودکننده و به سرعت شتابنده بسوی ذهن. (آنندراج). به سرعت شتابنده به سوی ذهن. (غیاث). مأخوذ از تازی، هر چیزی که سبقت گیرد و بشتابد و زودتر به نظر آید و بیشتر ظاهر شود. (ناظم الاطباء). آنچه به ذهن خطور کند.
- متبادر به ذهن، هر آنچه اول به یاد آید. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

متبادره

متبادره
متبادره در فارسی مونث متبادر: شتابنده، در آینده، زود رسنده مونث متبادر جمع متبادرات
فرهنگ لغت هوشیار