خود را پیر خرف نماینده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که خود را پیرخرف مینمایاند و اظهار خرافت وپیری میکند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهارم شود
خود را پیر خرف نماینده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که خود را پیرخرف مینمایاند و اظهار خرافت وپیری میکند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهارم شود
همدیگر برنده وجدایی کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). از یکدیگر جدا شده و تفریق کرده و از همدیگر دوری کرده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهاجر شود
همدیگر برنده وجدایی کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). از یکدیگر جدا شده و تفریق کرده و از همدیگر دوری کرده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهاجر شود
مرد کج دهان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). کژ دهان. (ناظم الاطباء) ، مخالف در امری. (منتهی الارب) (آنندراج). مخالف و متعرض. (ناظم الاطباء). و رجوع به تضاجم شود
مرد کج دهان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). کژ دهان. (ناظم الاطباء) ، مخالف در امری. (منتهی الارب) (آنندراج). مخالف و متعرض. (ناظم الاطباء). و رجوع به تضاجم شود