جدول جو
جدول جو

معنی متهاجم

متهاجم((مُ تَ جِ))
هجوم کننده، حمله کننده
تصویری از متهاجم
تصویر متهاجم
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با متهاجم

متهاجم

متهاجم
هجوم کننده و حمله نماینده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تهاجم شود
لغت نامه دهخدا

متراجم

متراجم
سنگ اندازی کننده با هم. (آنندراج). مشغول به سنگ اندازی بر یکدیگر. (ناظم الاطباء). و رجوع به تراجم شود
لغت نامه دهخدا

متهارم

متهارم
خود را پیر خرف نماینده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که خود را پیرخرف مینمایاند و اظهار خرافت وپیری میکند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهارم شود
لغت نامه دهخدا

متهادم

متهادم
رایگان نماینده و مباح کننده خون همدیگر را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (ازاقرب الموارد). و رجوع به تهادم و مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا

متهاجی

متهاجی
با هم هجو کننده. (آنندراج). یکدیگر را هجو کننده
لغت نامه دهخدا