جدول جو
جدول جو

معنی متنفسه - جستجوی لغت در جدول جو

متنفسه(مُ تَ نَفْ فِ سَ)
آلات و ادوات دم برزننده. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ قبل و تنفس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماناسه
تصویر ماناسه
(پسرانه)
صورتی از منسی نام برادر بزرگ یوسف (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از متناسب
تصویر متناسب
کسی یا چیزی که با دیگری نسبت و همانندی داشته باشد، دارای تناسب و هماهنگی، چیزی که اجزای آن با هم هماهنگ باشد، خوش ترکیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متنفس
تصویر متنفس
نفس کش، جاندار، زنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منافسه
تصویر منافسه
رقابت کردن، هم چشمی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متناسق
تصویر متناسق
آراسته، با نسق و نظم، مرتب
فرهنگ فارسی عمید
(مُ طَ فِ سَ)
آسمان ابردار. (ناظم الاطباء). مطرفسه. (اقرب الموارد). مستغمده. مطرفسه. پوشیده. گرفته (آسمان) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مطرفسه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ فَ سَ / سِ)
تنفه. (لسان العجم شعوری ج 1 ص 295). قسمی از بساط گرانبها. (ناظم الاطباء). رجوع به تنفه و لسان العجم شعوری و طنبسه و طنفسه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ نَفْ فِ)
دم برزننده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). نفس کشنده و نفس دار و جاندار و حیوان و کس. (ناظم الاطباء). نفس کش. زنده. جاندار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چهارجانب راه گریز مسدود و متنفسی را زنده نخواهند گذاشت. (مجمل التواریخ گلستانه ص 227). و رجوع به تنفس شود
لغت نامه دهخدا
(مُ فِ سَ)
رجوع به منفس شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از متنبیه
تصویر متنبیه
مونث متنبی زنی که ادعای نبوت کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنبهه
تصویر متنبهه
مونث متنبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متناسی
تصویر متناسی
فرا موشکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متناسل
تصویر متناسل
زائیده شده و پی در پی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متناسبه
تصویر متناسبه
مونث متناسب جمع متناسبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متناسقه
تصویر متناسقه
مونث متناسق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متناسق
تصویر متناسق
هم آرای همسامان سخن آراسته با نسق و ترتیب منظم مرتب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنزهه
تصویر متنزهه
متنزهه در فارسی مونث متنزه: جای دلگشا واحد متنزه جمع متنزهات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متناسب
تصویر متناسب
مشابه و مانند، فراخور، هماهنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنوعه
تصویر متنوعه
مونث متنوع: فنون متنوعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنزله
تصویر متنزله
مونث متنزل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متایسه
تصویر متایسه
ممارست کردن، مدافعت نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنسکه
تصویر متنسکه
مونث متنسک جمع متنسکات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنعمه
تصویر متنعمه
مونث متنعم جمع متنعمات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنفسین
تصویر متنفسین
جمع متنفس در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متجسسه
تصویر متجسسه
مونث متجسس جمع متجسسات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحفظه
تصویر متحفظه
مونث متحفظ جمع متحفظات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنفذه
تصویر متنفذه
مونث متنفذ
فرهنگ لغت هوشیار
متاسفه در فارسی مونث متاسف: افسوسمند دریغا گوی اندوهزده مونث متاسف جمع متاسفات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مانوسه
تصویر مانوسه
مانوسه در فارسی مونث مانوس: خو گر مونث مانوس جمع مانوسات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفسیه
تصویر تنفسیه
مونث تنفسی. آلات تنفسیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنفس
تصویر متنفس
دم بر زننده، نفس کشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنوره
تصویر متنوره
مونث متنور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنفس
تصویر متنفس
((مُ تَ نَ فِّ))
نفس کشنده، نفس کش، جاندار، زنده، جمع متنفسین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متناسب
تصویر متناسب
برازنده
فرهنگ واژه فارسی سره