- متنسکه
- مونث متنسک جمع متنسکات
معنی متنسکه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عبادت کننده، دین دار، پارسا
دیندار و عبادت کننده نیایشگر پرستنده عبادت کننده جمع متنسکین: و نیز صاحب مردی عدلی مذهب بود و عدلی مذهبان بغایت متنسک باشند
جدایی
متروک، به جاگذاشته شده، واگذاشته شده، واگذاشته
شبیه شده ماننده
مونث متاسی
متاسفه در فارسی مونث متاسف: افسوسمند دریغا گوی اندوهزده مونث متاسف جمع متاسفات
جفای یکدیگر بگذاشتن، مصالحه کردن در بیع، دست برداشتن از یکدیگر، قطع رابطه با همسر خویش
مونث متبسم جمع متبسمات
مقدس، محترم، روزهای میمون و خجسته
مونث متحسر جمع متحسرات
متحرکه در فارسی مونث متحرک: لانا نوان جنبنده مونث متحرک جمع متحرکات
مونث متجسم جمع متجسمات
مونث متجسس جمع متجسسات
مونث متجسد جمع متجسدات
مونث مترسل جمع مترسلات
متروکه در فارسی مونث متروک هلیده باز مانده مونث متروک: اموال متروکه جمع متروکات
مونث متنفذ
مونث متنعم جمع متنعمات
جمع متنسکه
متنزهه در فارسی مونث متنزه: جای دلگشا واحد متنزه جمع متنزهات
مونث متنزل
مونث متنبی زنی که ادعای نبوت کند
مونث متنبه
مونث متناسق
مونث متناسب جمع متناسبات
متملکه در فارسی مونث متملک: ویس متملکه در فارسی مونث متملک: ویسدار داستار مونث متملک جمع متملکات. مونث متملک جمع متملکات
مونث متوسل جمع متوسلات
متوسطه در فارسی مونث متوسط: میانه میانجی مونث متوسط جمع متوسطات. یا مدرسه متوسطه دبیرستان
مونث متنوع: فنون متنوعه
مونث متنور
مونث متنکر جمع متنکرات
مستنسره در فارسی مونث مستنسر: کرکسدیس مونث مستنسر