- متناسبه (مُ تَ سِ بَ)
مؤنث متناسب: و بر سطح دیگر انواع و نغمات و اصناف و اصوات و ایقاع نقرات و ازمنۀ متفاوته و متناسبه و... نشان کرد. (سندبادنامه ص 65). و رجوع به مادۀ قبل شود
معنی متناسبه - جستجوی لغت در جدول جو
- متناسبه
مونث متناسب جمع متناسبات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی یا چیزی که با دیگری نسبت و همانندی داشته باشد، دارای تناسب و هماهنگی، چیزی که اجزای آن با هم هماهنگ باشد، خوش ترکیب
(مُ تَ سِ قَ)
لغت نامه دهخدا
مؤنث متناسق: از سیاق اوراق سابقه و فروع ابواب متناسقه. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 2). رجوع به تناسق شود
متناسب
تناسب
