مشابه و مانند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، فراخور. جور. سازوار. هماهنگ. موافق. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : شعار و دثار من متناسب باشد. (کلیله و دمنه). اگر چه هر یک از این دو وزن در تجزیت مختلف است لکن در نظم ارکان متناسب است. (المعجم چ دانشگاه ص 87). متناسبند و موزون حرکات دلفریبت متوجه است با ما سخنان بی حسیبت. سعدی. - متناسب الاعضاء، قامت متناسب. تمام اندام. دارای اندام متناسب. - متناسب خلقت، موزون اندام. خوش اندام. خوش قد و قامت: ملک سیرتی، پری صورتی، متناسب خلقتی چون ماه و مشتری در قبای ششتری. (سندبادنامه ص 102). - نامتناسب، ناهماهنگ. ناموافق. ناجور: رقیب نامتناسب چه اهل صحبت تست که طبع او همه نیش و تو سربسر نوشی. سعدی. سعدیا نامتناسب حیوانی باشد هر که گوید که دلم هست و دلارامم نیست. سعدی. یارا بهشت صحبت یاران همدم است دیدار یار نامتناسب جهنم است. سعدی. ، دارای نسبت. و به همه معانی رجوع به تناسب شود، همسر. (ناظم الاطباء)
مشابه و مانند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، فراخور. جور. سازوار. هماهنگ. موافق. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : شعار و دثار من متناسب باشد. (کلیله و دمنه). اگر چه هر یک از این دو وزن در تجزیت مختلف است لکن در نظم ارکان متناسب است. (المعجم چ دانشگاه ص 87). متناسبند و موزون حرکات دلفریبت متوجه است با ما سخنان بی حسیبت. سعدی. - متناسب الاعضاء، قامت متناسب. تمام اندام. دارای اندام متناسب. - متناسب خلقت، موزون اندام. خوش اندام. خوش قد و قامت: ملک سیرتی، پری صورتی، متناسب خلقتی چون ماه و مشتری در قبای ششتری. (سندبادنامه ص 102). - نامتناسب، ناهماهنگ. ناموافق. ناجور: رقیب نامتناسب چه اهل صحبت تست که طبع او همه نیش و تو سربسر نوشی. سعدی. سعدیا نامتناسب حیوانی باشد هر که گوید که دلم هست و دلارامم نیست. سعدی. یارا بهشت صحبت یاران همدم است دیدار یار نامتناسب جهنم است. سعدی. ، دارای نسبت. و به همه معانی رجوع به تناسب شود، همسر. (ناظم الاطباء)
مؤنث متناسب: و بر سطح دیگر انواع و نغمات و اصناف و اصوات و ایقاع نقرات و ازمنۀ متفاوته و متناسبه و... نشان کرد. (سندبادنامه ص 65). و رجوع به مادۀ قبل شود
مؤنث متناسب: و بر سطح دیگر انواع و نغمات و اصناف و اصوات و ایقاع نقرات و ازمنۀ متفاوته و متناسبه و... نشان کرد. (سندبادنامه ص 65). و رجوع به مادۀ قبل شود