جدول جو
جدول جو

معنی متمصره - جستجوی لغت در جدول جو

متمصره
(مُ تَ مَصْ صِ رَ)
غرۀ اسب جائی باریک و جایی گنده. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). سپیدی پیشانی اسب که جایی باریک و در جایی گنده باشد. (ناظم الاطباء) ، ابل متمصره، شتران پراکنده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از محاصره
تصویر محاصره
کسی را در حصار یا تنگنا انداختن و اطراف او را احاطه کردن
محاصرۀ گاز انبری: در امور نظامی حرکت دو ستون سرباز برای محاصرۀ دشمن به طوری که نیروهای دشمن را مانند دو لبۀ گاز انبر در میان بگیرند
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ مَصْ صِ)
آن که باقی شیر را دوشد. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که می دوشد باقی شیر را. (ناظم الاطباء) ، کسی که به سرانگشتان یا به سبابه و ابهام می دوشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، کم شده. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، پی روی نماینده، پراکنده شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تمصر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
در بندان، در حصار گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متهوره
تصویر متهوره
مونث متهور جمع متهورات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متمارض
تصویر متمارض
بیمار نما آنکه خود را به نا خوشی زند بیمار نما جمع متمارضین
فرهنگ لغت هوشیار
متمتعه در فارسی مونث متمتع: بهره مند: زن مونث متمتع: چون زن در مکه شود و متمتعه باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متمثله
تصویر متمثله
مونث متمثل جمع متمثلات
فرهنگ لغت هوشیار
متمدنه در فارسی مونث متمدن: شهریگر شار مانی مونث متمدن: ممالک متمدنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متغیره
تصویر متغیره
متغیره در فارسی مونث متغیر: ورتناک جزان، خشمگین مونث متغیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متمکنه
تصویر متمکنه
مونث متمکن جمع متمکنات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متملقه
تصویر متملقه
مونث متملق جمع متملقات
فرهنگ لغت هوشیار
متملکه در فارسی مونث متملک: ویس متملکه در فارسی مونث متملک: ویسدار داستار مونث متملک جمع متملکات. مونث متملک جمع متملکات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متمنیه
تصویر متمنیه
مونث متمنی جمع متمنیات. مونث متمنی جمع متمنیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متموله
تصویر متموله
مونث متمول جمع متمولات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متمیزه
تصویر متمیزه
متمیزه در فارسی مونث متمیز: جدا جدا شونده مونث متمیز جمع متمیزات
فرهنگ لغت هوشیار
متصرفه در فارسی مونث متصرف و داشته به چنگ آورده مونث متصرف، قوتی است مترتب در مقدم تجویف اوسط دماغ و عمل آن ترکیب و تحلیل صور موجود در خیال و معانی موجود در حافظه است. این قوت اگر عاقله را بکار بندد مفکره و اگر وهم را در محسوسات بکار بندد متخیله نامیده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متمرده
تصویر متمرده
مونث متمرد جمع متمردات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکثره
تصویر متکثره
مونث متکثر
فرهنگ لغت هوشیار
متصوره در فارسی مونث متصور گمان شده انگاشته متصوره در فارسی مونث متصور گمان برنده انگارنده مونث متصور جمع متصورات. مونث متصور جمع متصورات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکرره
تصویر متکرره
مونث متکرر جمع متکررات
فرهنگ لغت هوشیار
متدبره در فارسی مونث متدبر: اندیشنده، ژرفکاو مونث متدبر جمع متدبرات
فرهنگ لغت هوشیار
متذکره در فارسی مونث متذکر: یاد کننده به یاد آورنده مونث متذکر. یا فوت (قوهء) متذکره
فرهنگ لغت هوشیار
متفکره در فارسی مونث متفکر: اندیشنده مونث متفکر، قوه تفکر. توضیح... سوم قوت متخیله است و چون او را با نفس حیوانی یاد کنند متخیله گویند او قوتی است ترتیب کرده در تجویف اوسط از دماغ و کار او آن است که آن جزئیات را که در خیال است با یکدیگر ترکیب کند و از یکدیگر جدا کند باختیار اندیشه. در روانشناسی امروز این تعریف صحیح نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متجبره
تصویر متجبره
متجبره در فارسی ساستاران فرقه ظالمان گروه ستمکاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحسره
تصویر متحسره
مونث متحسر جمع متحسرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحصنه
تصویر متحصنه
مونث متحصن
فرهنگ لغت هوشیار
متبحره در فارسی مونث متبحر: کار شناس کار دان دانا مونث متبحر جمع متبحرات
فرهنگ لغت هوشیار
متحیره در فارسی مونث متحیر مات خیره هاژ سر گردان سرگشته مونث متحیر جمع متحیرات. یا خمسه متحیره
فرهنگ لغت هوشیار
متخصصه در فارسی مونث متخصص آزموده ورزیده کار شناس ویژه کار مونث متخصص جمع متخصصات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متاثره
تصویر متاثره
مونث متاثر جمع متاثرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متاجره
تصویر متاجره
بازر گانی داد و ستد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متاخره
تصویر متاخره
مونث متاخر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباصره
تصویر مباصره
دید بانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنوره
تصویر متنوره
مونث متنور
فرهنگ لغت هوشیار