- متقاعدین
- جمع متقاعد، پذیرفتگان کناره گیرندگان باز نشستگان باز ایستادگان جمع متقاعد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
معنی متقاعدین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع متصاعد، فرا یازان
هر دو طرف دعوی، خواهان و خوانده
جمع متداعی، هماویزان خواهان و خوانده تثنیه متداعی در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متخادع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متقاصر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متقارن در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متقارع، بر هم کوفتگان میان متقارعین یعنی دو جسم بر هم کوفته تثنیه متقارع: اما سمع قوتی است... در یابد آن صوتی را که متادی شود بدو از تموج هوایی که افسرده شده باشد میان متقارعین یعنی دو جسم بر هم کوفته که از هم کوفتن ایشان هوا موج زند و علت آواز شود. . ، جمع متقارع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متقارب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعاهد، هم پیمانان
جمع متقلد، به گردن گرفتگان جمع متقلد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متضاد، همبسانان نا سازان تثنیه متضاد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مساعد، فریاد رسان یاوران همراهان جمع مساعد در حالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
کسی که مجاب شده است، مجاب، بازنشسته
جمع قاعده، سترون ها، نبلان
کسی که بجای خود بنشیند و بحق خود قانع باشد، آنکه از کاری دست بردارد و توقف کند، بازنشسته