سخن کنایه آمیز که معمولاً به منظور توهین یا تمسخر و سرزنش بر زبان می آید، تفشه، نکوهش، سراکوفت، سرزنش، بیغار، طعنه، بیغاره، پیغاره، سرکوفت، عتیب، زاغ پا، تفش، ملامت
سخن کنایه آمیز که معمولاً به منظور توهین یا تمسخر و سرزنش بر زبان می آید، تَفشِه، نِکوهِش، سَراکوفت، سَرزَنِش، بیغار، طَعنِه، بیغارِه، پیغارِه، سَرکوفت، عِتیب، زاغ پا، تَفش، مَلامَت
به تکلف نماینده فحولت را در لباس و طعام. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفحل و فحولت شود، با گشن ماننده. (از منتهی الارب) ، درخت که بار نیارد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
به تکلف نماینده فحولت را در لباس و طعام. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفحل و فحولت شود، با گشن ماننده. (از منتهی الارب) ، درخت که بار نیارد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
ریش و قرحۀ فراخ شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بیماری مستولی و فراگرفته. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفشی شود
ریش و قرحۀ فراخ شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بیماری مستولی و فراگرفته. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفشی شود
افزون شونده و افزونی نماینده. (آنندراج) (از منتهی الارب). افزونی جوینده. (ناظم الاطباء) ، نکوئی کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). آن که تفضل کند. آن که ناواجبی را بخشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، دعوی فضل کننده بر اقران خویش. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). افزونی جوینده بر اقران. (ناظم الاطباء). و رجوع به تفضل شود، فاضل و بزرگوار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، جامۀ باد روزه پوشیده برای کار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). آن که یک جامه پوشد. (ناظم الاطباء). یک جامه پوشنده. (از منتهی الارب)
افزون شونده و افزونی نماینده. (آنندراج) (از منتهی الارب). افزونی جوینده. (ناظم الاطباء) ، نکوئی کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). آن که تفضل کند. آن که ناواجبی را بخشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، دعوی فضل کننده بر اقران خویش. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). افزونی جوینده بر اقران. (ناظم الاطباء). و رجوع به تفضل شود، فاضل و بزرگوار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، جامۀ باد روزه پوشیده برای کار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). آن که یک جامه پوشد. (ناظم الاطباء). یک جامه پوشنده. (از منتهی الارب)
تیغ و کارد ومانند آن که رخنه دار شود و خفته باشد. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کارد و شمشیر شکسته و دندانه دندانه شده. (ناظم الاطباء) ، لشکر شکست خورده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)
تیغ و کارد ومانند آن که رخنه دار شود و خفته باشد. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کارد و شمشیر شکسته و دندانه دندانه شده. (ناظم الاطباء) ، لشکر شکست خورده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)