جمع واژۀ مفسده، به معنی بدی و تباهی. (آنندراج). فسادها. مفسده ها. (از ناظم الاطباء) : کار از حد بگذشت و مفاسد آن قوم به نهایت رسید. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 435). و رجوع به مفسده شود
جَمعِ واژۀ مفسده، به معنی بدی و تباهی. (آنندراج). فسادها. مفسده ها. (از ناظم الاطباء) : کار از حد بگذشت و مفاسد آن قوم به نهایت رسید. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 435). و رجوع به مفسده شود
یکدیگر را جوینده و تفحص کننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، یکدیگر را گم کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفاقد شود
یکدیگر را جوینده و تفحص کننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، یکدیگر را گم کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفاقد شود