- متغنج
- پر کرشمه پر ناز نازنین ناز کننده با ناز و کرشمه
معنی متغنج - جستجوی لغت در جدول جو
- متغنج ((مُ تَ غَ نِّ))
- ناز کننده، با ناز و کرشمه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دارای تشنج، لرزان، دارای هرج و مرج و آشوب، ناآرام
سراینده سرود گوی، بی نیاز بی نیاز گردنده
کسی که در اندیشه غنیمت و تاراج بود
پوست در کشیده و ترنجیده، لرزان
سرود خوان
نازک کردن، کرشمه کردن
غنج و دلال نمودن، ناز و کرشمه کردن