ناحیتی بر مغرب چین و شمال تبت و خلخ. تغزغز: و اما اقلیم ششم از خرگاههای قای قون آغاز و بر خرخیز و تغرغر بگذرد سوی زمین ترکمانان و.... (التفهیم چ جلال همایی ص 200). رجوع به تغزغز شود
ناحیتی بر مغرب چین و شمال تبت و خلخ. تغزغز: و اما اقلیم ششم از خرگاههای قای قون آغاز و بر خرخیز و تغرغر بگذرد سوی زمین ترکمانان و.... (التفهیم چ جلال همایی ص 200). رجوع به تغزغز شود
آنکه مادرش تباهکار است. حرامزاده. فرزند زنا. (فرهنگ فارسی معین) : تا بدین گرز گران کوبم سرش آن سر بیدانش مادرغرش. مولوی. گفت منهم بی خبر بودم از این آگهی مادرغران کردند هین. مولوی. کو که باشد هندوی مادرغری که طمع دارد به خواجه دختری. مولوی. و رجوع به مادربخطا و مادربختن و مادرغن شود
آنکه مادرش تباهکار است. حرامزاده. فرزند زنا. (فرهنگ فارسی معین) : تا بدین گرز گران کوبم سرش آن سر بیدانش مادرغرش. مولوی. گفت منهم بی خبر بودم از این آگهی مادرغران کردند هین. مولوی. کو که باشد هندوی مادرغری که طمع دارد به خواجه دختری. مولوی. و رجوع به مادربخطا و مادربختن و مادرغن شود
آب در حلق گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آب در حلق گردانیدن چنانکه نه فروداده شود و نه از دهان خارج گردد. (از اقرب الموارد) ، اشک در چشم گردانیدن. (از اقرب الموارد) ، بگشتن آواز در گلو. (زوزنی). گردانیدن شبان صدا را در حلق خود. (از اقرب الموارد)
آب در حلق گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آب در حلق گردانیدن چنانکه نه فروداده شود و نه از دهان خارج گردد. (از اقرب الموارد) ، اشک در چشم گردانیدن. (از اقرب الموارد) ، بگشتن آواز در گلو. (زوزنی). گردانیدن شبان صدا را در حلق خود. (از اقرب الموارد)