- متعدی
- تعدی کننده، متجاوز، در دستور زبان علوم ادبی فعلی که برای کامل کردن معنی خود به مفعول نیاز دارد
معنی متعدی - جستجوی لغت در جدول جو
- متعدی
- ستمگر و ظالم
- متعدی ((مُ تَ عَ دّ))
- تجاوز کننده، ستمگر، فعلی که تنها با فاعل معنای کامل نداشته باشد و نیازمند به مفعول باشد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث متعدی جمع متعدیات
انبوه
از حد درگذرنده، بیداد کننده
کسی که عهده دار کار و شغلی است، مسئول
راه برنده، راه یابنده، هدایت شده، راه یافته
مهیا و آماده شده رسنده، رسا ننده رسنده و اصل، رساننده
گدائی کننده، حاجت خواه
بسیار و زیاده، فراوان
همجنگ دشمن
چاشت خورنده
خشمگین، ستمگر، چفته بند (چفته تهمت)
عطا خواهنده، انعام و بخشش، درخواست کننده
کسی که مباشر کار و شغلی است
سر به راه راه یابنده هدایت پذیر
یاریخواه
ستمکار، بیدادگر، متجاوز از حق
بسیار، بی شمار
گدایی کننده، گدا
ستم کردن
تجاوز کردن، دست اندازی کردن به چیزی، ستم کردن، از حد درگذشتن
تعدی کردن: تجاوز کردن، دست اندازی کردن
تعدی کردن: تجاوز کردن، دست اندازی کردن
روسپری کمی کمیک منسوب به معده: عصیر معدی
جمع متعدیه
پویه چخشی
Transitively
переходно
transitiv