- متعدده
- مونث متعدد طرق متعدده کتب متعدده
معنی متعدده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
متجدده در فارسی مونث متجدد نو گردنده، نو گرای نو پسند مونث متجدد جمع متجددات
مونث متردد جمع مترددات
مونث متعدی جمع متعدیات
مونث متعبد
انبوه
بسیار و زیاده، فراوان
بسیار، بی شمار
ترازمند
بسته شده
متعلق، همسر مرد، عیال، زوجه
کسی که عهد و پیمان به نفع او بسته شده است
برابر، ترازمند، ویژگی کسی یا چیزی که حالت طبیعی دارد، بدون افراط وتفریط
متادبه در فارسی مونث متادب از ریشه پارسی ادب آموخته مونث متادب جمع متادبات
متبدله در فارسی مونث متبدل: ورتنده، ور تپذیر مونث متبدل جمع متبدلات
مونث متاکد
متجنده در فارسی از ریشه پارسی گندی لشکری لشکریان سپاهیان: بیشتر اهل مملکت از امرا و کبرا و حشم و خدم و متجنده و رعیت موافقت اولوالامر را واجب شمرده
مونث متجلد جمع متجلدات
مونث متجسد جمع متجسدات
مونث متقدم جمع متقدمات
متعذبه در فارسی مونث متعذب خوردنی خوشگوار، نوشیدنی خوشگوار، کیفر، کیفر دهنده
هم عهد
مونث متعادی و ناهموار کلوخدار
همجنگ دشمن
مونث متعادل
برابر، هم وزن
مونث متضاد جمع متضادات
مونث متعین
عمداً، از روی اراده و قصد، عمدا از روی قصد و اراده، باب چهارم در آنکه ترک طهارت کند ناسیا یا متعمدا یا بشک افتد در طهارت
متعلمه در فارسی مونث متعلم میلاو شاگرد مونث متعلم جمع متعلمات
عیال، زوجه
مونث متمرد جمع متمردات
متمدنه در فارسی مونث متمدن: شهریگر شار مانی مونث متمدن: ممالک متمدنه
مستعده در فارسی مونث مستعد آتاو اروند آماده مونث مستعد