دست به دست گردانندۀ چیزی را. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بنوبت گیرنده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تعاور شود
دست به دست گردانندۀ چیزی را. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بنوبت گیرنده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تعاور شود
آن که بیدار ماند وپهلو به پهلو گردد بربستر در شب با بانگ و آواز. (آنندراج). کسی که در بستر بیدار می ماند و پهلو به پهلو می گردد و بانگ و آواز می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعار شود
آن که بیدار ماند وپهلو به پهلو گردد بربستر در شب با بانگ و آواز. (آنندراج). کسی که در بستر بیدار می ماند و پهلو به پهلو می گردد و بانگ و آواز می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعار شود
سخت استوار گردنده و دشوارشونده و با هم دشواری کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دشوار و مشکل و سخت استوار و با هم دشواری و سختی کرده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعاسر شود
سخت استوار گردنده و دشوارشونده و با هم دشواری کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دشوار و مشکل و سخت استوار و با هم دشواری و سختی کرده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعاسر شود
یکدیگر را مبارات کننده در کشتن شتر. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). با هم پی زنندۀ ستور جهت آزمایش پی زنی. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تعاقر شود
یکدیگر را مبارات کننده در کشتن شتر. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). با هم پی زنندۀ ستور جهت آزمایش پی زنی. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تعاقر شود
گروهان بر یکدیگر برگردندۀ در جنگ و جز آن. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، میل کننده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تعاود شود
گروهان بر یکدیگر برگردندۀ در جنگ و جز آن. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، میل کننده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تعاود شود
کسی که می نمایاند خود را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، ظاهر و هویدا شده. (ناظم الاطباء). ظاهر شونده. خود را بلند نماینده. (از منتهی الارب). و رجوع به تساور شود
کسی که می نمایاند خود را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، ظاهر و هویدا شده. (ناظم الاطباء). ظاهر شونده. خود را بلند نماینده. (از منتهی الارب). و رجوع به تساور شود