آب کشنده از چاه و جز آن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بئر متوح، چاهی که بدست آب از آن توان کشید بی دلو یا آنکه از وی به دست آب بر چرخ کشند. (آنندراج) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، عقبه متوح، پشتۀ دور و دراز. یقال سرنا عقبه متوحاً، ای بعیداً. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
آب کشنده از چاه و جز آن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بئر متوح، چاهی که بدست آب از آن توان کشید بی دلو یا آنکه از وی به دست آب بر چرخ کشند. (آنندراج) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، عقبه متوح، پشتۀ دور و دراز. یقال سرنا عقبه متوحاً، ای بعیداً. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
سرگشته شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). سرگردان گردیدن در جهان و اینجا و آنجا انداختن خود را و آمدن و رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، هلاک شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) ، فروافتادن در چاه. (از اقرب الموارد)
سرگشته شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). سرگردان گردیدن در جهان و اینجا و آنجا انداختن خود را و آمدن و رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، هلاک شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) ، فروافتادن در چاه. (از اقرب الموارد)
مطیع و فرمان بردار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، فدائی و آن که در جنگ خود را فدا می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، کارکننده. (ناظم الاطباء) ، نماز نافله گزارنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تطوع شود
مطیع و فرمان بردار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، فدائی و آن که در جنگ خود را فدا می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، کارکننده. (ناظم الاطباء) ، نماز نافله گزارنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تطوع شود
گیاه بالنده. (آنندراج). گیاهی که می بالد و بلند می شود. (ناظم الاطباء) ، آن که به مروحه باد کند. (آنندراج) ، کسی که با بادزن باد می زند. (ناظم الاطباء) ، آبی که بوی چیزی گیرد از جهت قرب. (آنندراج). آبی که از جهت نزدیکی به چیزی بوی آن را گیرد. (ناظم الاطباء) ، درخت دوباره برگ آورنده. (از منتهی الارب). درختی که دوباره برگ می آورد. (ناظم الاطباء) ، کسی که در شبانگاه میرود. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تروح شود
گیاه بالنده. (آنندراج). گیاهی که می بالد و بلند می شود. (ناظم الاطباء) ، آن که به مروحه باد کند. (آنندراج) ، کسی که با بادزن باد می زند. (ناظم الاطباء) ، آبی که بوی چیزی گیرد از جهت قرب. (آنندراج). آبی که از جهت نزدیکی به چیزی بوی آن را گیرد. (ناظم الاطباء) ، درخت دوباره برگ آورنده. (از منتهی الارب). درختی که دوباره برگ می آورد. (ناظم الاطباء) ، کسی که در شبانگاه میرود. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تروح شود