چیزی دشوار. (آنندراج). دشوار و با مشقت. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بالابرآینده. (غیاث) (آنندراج). فرهنگستان ایران معادل این کلمه را ’فرایاز’ انتخاب کرده است. و رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران و تصاعد شود: همواره در مدارج علو و معارج سموّ متصاعد و مترقی باد. (سند بادنامه ص 216) ، بلند و بالا و بالا برآمده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، بربلندی رونده. (آنندراج) (غیاث)
چیزی دشوار. (آنندراج). دشوار و با مشقت. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بالابرآینده. (غیاث) (آنندراج). فرهنگستان ایران معادل این کلمه را ’فرایاز’ انتخاب کرده است. و رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران و تصاعد شود: همواره در مدارج علو و معارج سُمُوّ متصاعد و مترقی باد. (سند بادنامه ص 216) ، بلند و بالا و بالا برآمده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، بربلندی رونده. (آنندراج) (غیاث)
در فارسی: مباعده و مباعدت: دور کردن، دور شدن، دوری دور کردن: و اگر عیار مباعدت و مساعدت این عجول درنگی نمای... نبودی... در اندک روزگاری از آن فراغت روی نمودی
در فارسی: مباعده و مباعدت: دور کردن، دور شدن، دوری دور کردن: و اگر عیار مباعدت و مساعدت این عجول درنگی نمای... نبودی... در اندک روزگاری از آن فراغت روی نمودی