- متصادف
- دچار و روبرو شدن
معنی متصادف - جستجوی لغت در جدول جو
- متصادف ((مُ تَ دِ))
- روبرو شونده، مقابل شونده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کلمه ای که در معنی شبیه کلمۀ دیگر باشد، هم معنی، قافیه ای که دو حرف ساکن پیاپی در آن باشد مانند «سرد» و «فرد»، چیزی که ردیف چیز دیگر واقع می شود، ردیف هم، پی در پی
در پس دیگری سوار شونده پی در پی، متوالی و پی در پی و قطع نشده از عقب دیگری، دو کلمه هم معنی
رو به رو شونده بهم خورنده با چیزی با هم زننده با هم کوبنده جمع متصادمین
راستدوست دوست یکرنگ
Synonymous
sinônimo
synonym
synonim
синоним
синонім
synoniem
sinónimo
synonyme
sinonimo
पर्यायवाची
sinonim
eşanlamlı
נִיָּרוֹת
kifasiri
คำพ้องความหมาย
প্রতিশব্দ
مرادفٌ
مترادف
برخورد، پیشامد
برخورد کردن، بهم خوردن
کسی یا چیزی که با دیگری رو به رو شود و برخورد کند، برخورد کننده، به هم رسیده، به هم برخورده
برخورد کردن وسیلۀ نقلیه با شخص یا چیزی، رو به رو شدن، به صورت غیرمنتظره با کسی یا چیزی برخورد کردن، حادثه، اتفاق غیرقابل پیش بینی