- متشبث
- کسی که به چیزی چنگ می زند و به آن درمی آویزد
معنی متشبث - جستجوی لغت در جدول جو
- متشبث
- در آویزنده چنگ زننده در آویزنده بچیزی چنگ زننده متوسل جمع متشبثین
- متشبث ((مُ تَ شَ بِّ))
- آویخته، چنگ زننده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که خود را مانند گروه یا دسته ای دیگر نشان می دهد
درنگ کننده
پراکنده پریشان متفرق
مانند و همسان
کار درهم و مختلط، بهم پیچیده
پراکنده، پریشان
بلک آگست نشل چنگ در زدن بچیزی در آویختن به، وسیله قرار دادن کسی را یا چیزی را دست آویزساختن، آویختگی چنگ زنی، جمع تشبثات
دست انداختن به چیزی برای وسیله قرار دادن آن، دستاویز کردن، چنگ زدن، درآویختن به چیزی
جمع متشبث، در آویزندگان چنگ زنندگان جمع متشبث در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)